(هوالمحبوب)
عشق تو توو قلب من ریشه دوونده، چهکنم؟
قلبم از عمق نگات یک چیزی خونده، چهکنم؟
بس که زل زدم بهاون پنجرهها یواشکی
دیگه تو چشمای من رمق نمونده، چهکنم؟
التماس کردم به چشمام تا که بیدار بمونن
اومدی، خواب بودم این منو سوزونده، چهکنم؟
دست گذاشتم روی قلبم تا که آروم بگیره
ولی دست بهیاد تو همونجا مونده، چهکنم؟
سرزنش نکن منو چرا همش اینجا میام
ناز اون نگات منو اینجا کشونده، چهکنم؟
بهخدا دلم میخواد بازم براش شعر بخونم
ولی اون شعرای قبلیمو نخونده، چهکنم؟
اگه اون محل نده جون خودم عیب نداره
نمدونم با این دل تنگ وامونده چهکنم
آخه اون هزار هزار عاشق دلباخته داره
شخص ثالث منم و از همه رونده، چهکنم؟
زیبا گفت:
سهراب گفتی:چشمها را باید شست......شستم ولی !
گفتی: جور دیگر باید دید.......دیدم ولی !
گفتی زیر باران باید رفت........رفتم ولی !
او نه چشمهای خیس و شسته ام را..نه نگاه دیگرم را...
هیچ کدام را ندید !!!!
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:
دیوانه باران ندیده !
کم آوردم
سلاممممممممم
احوال شما؟
چه کنم دیگه دیر میام ولی مهم اینه که میام
میگما عجب اینجا عوض شده همه هم رو دست من بلند شدن کارشناس شدن :دی
پس اومدی تبریز . خیلی خیلی خوشحال شدم که خاطرات خوبی از اینجا برات مونده.
امیدوارم دفعه بعدی که میای صحیح و سالم بیای نه لت و پار :دی
آره درسته به اونجا میگن ایرداک. منم با اینکه این آقارو نمیشناسم ولی هر جا هست براش آرزوی موفقیت میکنم و سلامتی.
ما هم ارادت داریم به شخص ثالث و از لطفش ممنونیم.
مگه فرقی هم میکنه آدما کجایی باشن؟
عکسرو هم منم ندیدم اینجا
میبینم که اینگلیش هم پاسخ میدی تنکیو و این حرفا :دی
این دفعه دیگه زود اومدم ااااا
همینا دیگه
موفق باشی
تا بزودی انشالله .......
سلام.
کار زیباییه.نسبت به ترانه ی قبلی که اینجا خوندمم خیلی قوی تره.
موفق تر باشید.
ممنون
معذرت اصلا متوجه عکس نشدم!!
همه ی داستانا یه جورایی واقعین ثالث جان...
خنده ی تلخ من از خنده غم انگیز تر است...
کارم از گریه گذشته است به آن می خندم!
...
خندیدند...آن دونفری که براشون نوشتم! دزدکی نبود ولی چه حس شیرینی داشتن که با علم اینکه اجازه ندارن پیش هم باشن بودن و چند لحظه با یه حلقه نزدیکتر از همیشه بودن!
مدرک جرم!
___________________________________________________
با هم قدم می زدیم که دور و ورمون شلوغ شد.
دستمو محکم تر گرفت و گفت: تو هیچی نگو,باشه,این انگشترم بنداز دست چپت...
انداختم.
دوتا ماشین پلیس , سه نفر پیاده شدن.
اولی_شما با هم چه نسبتی دارید؟
_نامزد هستیم.
دومی_ به به دروغم که میگین؟
_شما که هنوز فرق راست و دروغو نمی دونین...
سومی_بلبل زبون...می خواد حتما بعد از این قصه دماغ پینوکیو رو برامون تعریف کنه...مرتیکه دستشو ول کن! می بینه این همه آدم این جا واستاده ها...
_آدم؟جز من و نامزدم... تا دان
اولی_خفه شو!اینا تا دانشجو میشن فکر می کنن آدمم شدن.ببریدشون ببینم جلو ننه باباشونم این قدر زبون درازی می کنن. کیف دختره هم بگردید.
_دستتو بکش عوضی...
محکم زد خت سینش که دستش از دستم جدا شد و چند قدمی پرت شد عقب...
دومی_ کیفشو می خواستم خوش غیرت نه دستشو...اون مال تو!
با بغض برگشتم نگاش کردم, لبخند زد و ...
سومی_جناب سروان مدرک جرم!
چشم ز هم برنمی داشتیم...
اولی_چی پیدا کردین؟
دومی_یه شاخه گل رز...
سومی_حالا خدا می دونه ازش گرفته یا می خواست بهش بده!
حالا هردومون می خندیدیم...
.
.
.
دیشب چه شبی بود!!! شب پر عجبی بود!!!
...نظرت راجع به داستانای کوتام چیه؟ اینا فندقین!؟
چرا منفی. چرا از دید منفی. اگه هردوتون خندیدید چرا اولشو دزدکی شروع کردی:
... تو هیچی نگو باشه، این انگشترم بنداز دست چپت...
قهرمانای داستان میتونستن با هم صادقتر باشن.
به هرحال امیدوارم فقط یه داستان کوتاه باشه.
من از شعرت هیچی نگرفتم
واس کی گفته بودی؟
خوش به حالش
به خدا دلم میخواد بازم براش شعر بخونم
ولی اون شعرای قبلیمو نخونده چکنم؟
...
خوش به حال من که اجازه داده براش شعر بگم
سلام
از کی بود نیومدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مدل شعرات عوض شده............
یعنی خوب شده یا بد؟
خانه ی دوست همین نزدیکی است...
منتها کسی در خانه نیست!!!
شایدم کسی پشت در نیست
سلام.
خانه دوست کجاست؟درفلق بود که پرسید سوار.آسمان مکثی کرد.دست شب شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید... .
تابعد...بای.
باران...می بارد.
خانه دوست کجاست؟؟؟
اگه انسان میتونست فقط همین یه سوال رو جواب بده...
سلام.ازاینکه امدید.ممنونم.به نکته خوبی اشاره کردید .اتفاقا من هم بین کلمه قلب شکسته و دل شکسته تردید داشتم.و خوشحال مشدم اگه به نکات دیگری هم که در نظرتون بود اشاره می کردید.بازم به ترانه های شیشهای سر بزنید.با تشکر قاصدک
سلام من آپ کردم سر بزن
سلام
خوب هستین. وقت ندارم الان وبلاگتونو بخونم اگه خواستین اجازه لینک بدین همیشه بیام پیشتون
راستی منم همشهریتونم ها
بای تا های
همش یه طرف اون آخرش خیلی ذوق زدم کرد. فقط نفهمیدم کجایی هستیم
سلاممممم
به به چه پرسش پاسخیه اینجااااااااااااا
میگم حالا نمیخوای بگی شخص ثالث کیه؟
به این کامنتدونیت هم بگو کم کامنتای منو بخوره هی مینویسم سند نمیکنه
تا بزودی....
سلام
شما هم خوش اومدی
سلام.مثل همیشه عالی بود.اومدی خواب بودم این منو سوزونده چه کنم؟؟؟؟؟
یه خواب خوب دیدم.فقط خداکنه تعبیرش همونی باشه که من توی ذهنم بهش رسیدم.دعام کن.
باران...خالصانه می بارد.
تابعد.بای... .
انشاالله خیره. باشه
قاصدکی از راه رسید
خبری از تو نداشت
پرپرش کردم بی رحمانه
تا عبرتی باشد برای
قاصدکهای فرداها ...
اگه یه روز یه قاصدکی از راه برسه و حتی برای من خبری نداشته باشه. ناز و نوازشش میکنم. غبار راهو ازش میگیرم. دوباره میسپرمش به نسیم. چون میدونم یکی منتظرشه...
سلام . شعر زیبایی بود.موفق باشی.در ضمن اپم و منتظر نظر شما.
سلام. ممنون. کارتونو دیدم. یه نظر اصلاحی هم گذاشتم
سلام
سرزنش نکن منو چرا همش اینجا میام
ناز اون نگات منو اینجا کشونده چه کنم
ولی دلم تنگ شده دوباره
شاد باشی از ظهور مولا
یا علی
بخدا دلم میخواد بازم براش شعر بخونم
ولی اون شعرای قبلیمو نخونده. چکنم
انشاالله
یعنی منظورت اینه که در هر صورت ؛نیمه ی ماهی؛ نبود!؟
....ولی گاهی هم بی جواب می مونم...گاهی...خیلی وقتا...
اگه ما این قیدا رو نداشتیم من چه کار می کردم؟
زیبا ترین صدا برای هرکس شنیدن نام خود اوست از زبان دیگرا... این نعمت رو از خودت دریغ نکن ثالث جان!
این دفه اولشو نفهمیدم. ولی آخرشو خوب اومدی
عب نداره...نیمه ی ماه خودش می نویسه خودش جواب میده...به روزم شایدم به شب!
حداقل حسنش اینه که میدونی هیچوقت بیجواب نمیمونی
التماس کردم به چشمام تا که بیدار بمونن
اومدی، خواب بودم این منو سوزونده، چهکنم؟
ترانه ی قشنگی بود.به دلم نشست.موفق باشید.من به روزم.....
ممنون
کار جدید تونو دیدم. واقعا قشنگ بود.
سلام..
خیلی خوشحالم که به تموم کامنتا جواب میدی!...این یهحس ارتباطی خیلی قوی بین خوانند های وبلاگو نویسنده ی وبلاگ ایجاد میکنه!...
بعدم این که.....پنج شنبه تموم شدو آپ نکردی!....یا تاخیر داری!...یا غیبت می خوری!.....چه خبره؟!....مشروط میشیاااااا
خانم اجازه
از معلمم یاد گرفتم
قول میدم تاخیرامو جبران کنم
بنامدر شبی از شب ها خدا را دیدم که در حال بازرسی پرونده ها بود یکی را بر داشت و رو به من گفت : آدم کشتی؟ گفتم تو مرا قاتل کردی. گفت دزدی کردی؟گفتم تو مرا محتاج کردی گفت در کوچه نیمه شب با کسی سخن گفتی؟ گفتم تو مرا عاشق کردی پس از اندکی سکوت گفت تو تنها بنده ای هستی که حقیقت زندگی را در یافتی. . .
اگه واقعا حقیقت زندگی رو دریافته باشی...
اگه به باطل کردنه که:
خداوندا چرا دل آفریدی
چرا سیمای خوشگل آفریدی
اگه عاشق شدن جرم و گناهه
چرا این عشق باطل آفریدی
.
.
.
زیبا گفت:
چه اندوه بار است
بزرگ می شویم
که بمیریم!
و میمیریم تا ببینیمش و بهش برسیم. به این میگن تکامل
همه ی اینا مهمه مرد! پس برای چی نام بعضی ها وقتی در خاکند هم روی زبان هاست...
از نگفتنت پیداست نخواستنت ..ولی من همان ها را که گفتم به همراه خاطره ای تلخ که از کلامت هویداست می خواهم..که می دانم می دانی نمی دهی!ولی شناسنامه اینه!
ببین اون آخرشو نفهمیدم چی شد بالاخره
توی دنیایی که همش رو به فناست
من فقط یه دل دارم اونم مال امام رضاست
شعرت خیلی قشنگ بود
برای منهم دعا کن.
این روزها خیلی به دعا احتیاج دارم
شاد باشی
انشاالله اینجوری باشه
اگه این شناسنامه ی کامله...پس شناسنامه ی ماها فوق پرفکته...شایدم بعضی چیزا رو اضه توش نوشتن ...مثلا : نام و نام خانوادگی و نام پدر مادر و بعضا نام بچه و محل تولد .شماره شناسنامه و...
آره بابا ...باید بیان از تو شناسنامه نویسی رو یاد بگیرن این ثبت احوالی های بیکار...حداقل اون کلمه ی کاملو بردار ثالث جان...
ببین الان توو ذهنم اومد: وقتی میذارنمون توو قبر، همین یه ذره رو هم باطل میکنن. نه اسم مهمه. نه فامیل و نه هیچ چیز دیگه
اجازه آقا...؟...
اون کامنتی که گفته بودم نیومده اومده بود!...
میشه گفت اغلب قضاوتای روزمرمون همینجوریه. ولی معمولا یا خیلی دیر متوجه میشیم اشتباه کردیم یا اصلا متوجه نمیشیم.
البته مورد شما حاد نیست.
سلام . لذت بردم. دست شما درد نکنه
یا بیحوصله شدی. یا دلخوری. پیامت خیلی کوتاه بود
دویاره اضافه کردم...
با شیرینی لبانت مرا نوچ می کنی...
اومدم خوندمش
دوبیتی قشنگی بود
معلومه کجایی
دیگه سر نمیزنی؟
دنبال خودم میگردم
har chi fekr mikonam nemidonam az chi benevisam omidvaram dobare betonam be jame shoma bepyvandam
سلام
مطالبی که قبلا نوشتی هنوز کمنظیر شایدم بینظیره. منم منتظرم تا زودتر دوباره دست به قلم شی.
سربلند باشی.
اجازه آقا؟
....
منم یه کامنت داده بودم..کامنتم نیومده!....به این میگن ...ته بدشانسی....
خدا کنه تهش بدشانسی این باشه!
میلاد هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) مبارک باد.
منتظر حضورتان هستم
موفق باشید
انشاءالله و بر شما
وبلاگتو ارزشی خالصه موفق باشید
جدی گفتم..!....به قول مامانم:...آدم تعریفا رو مثل انتقادا با جون دل قبول می کنه!....
محمد مهدی رو ببوس....(یهویی توو یادم اومد)
قبلا هم گفتم قدر مامانتو بدون. حرفاش حکیمانس.
نه از شما دلخور نسیتم.
موفق باشید.
شما هم موفق باشید
سلام
دنیا بدون تو رضا از خونمون کوچیکتره
وا نمی شه دلم آقا با صد هزارتا پنجره
بسه که به مشهد اومد جادهها باهام رفیق شدن
چرا نمیرسن به تو ثانیهها دقیق شدن
در شب میلاد شما با دلی ناشاد اومدم
طناب به گردن کنار پنجره فولاد اومدم
کاش که می گفتی خونه ام یه حجره تو صحن طلاست
داد میزدم آی آدما صاحب خونم امام رضاست
امشب فضا پر است ز غوغای یاسمن
نور است و رازقی و گل سرخ و نسترن
رقص جنون بید و صدای ستارهها
حاکیست از دمیدن نوغنچه در چمن
تو فکرتون هستم
شاد باشی از ظهور مولا
یاعلی
حرف دله بقیش بیخیال. خدا قبول کنه
لکل بیت بیت
سلام
واقعا عالی بود
بارها خوندمش.........
سلام
با کاری تازه به روزم و منتظر شما
موفق باشید
سلام...نمی خوام فنی بررسیش کنم ثالث جان..آخه اونجوری می زنم داغونش می کنم!
ولی.دلی بود به دل نشست حسابی.راست میگی یه چیزی تو همون مایه ها بود...
کاش داغونش میکردی تا میفهمیدم کجاش ضعیف بود
سلام شخص ثالث.امیدوارم که خوب باشی.خیلی خیلی خیلی قشنگ بود.آخرین متنت رو میگم.
تابعد...باران...
بای
این همه لطف!
ببین خیلی قشنگ بووووووووووووووووووووووووووووووود.........باور کن همیشه می گفتم قشنگه...ولی این واقعن قشنگ بود!....شاید به خاطر این که به حال و هوای الان من می خورد انقدر به دلم نشست....ولی خیلی باحاااال بود!.......خیییلی....بازم مرسی....
باور کنید از خجالت آب شدم
سلام
براوو خیلی قشنگ بود
موفق باشی
تنکیو