شخص ثالث

مجموعه‌ای از داستانک‌ها، اشعار، غزلیات، دوبیتی‌ها، شعرهای نو و محاوره‌ای با تخلص شخص ثالث

شخص ثالث

مجموعه‌ای از داستانک‌ها، اشعار، غزلیات، دوبیتی‌ها، شعرهای نو و محاوره‌ای با تخلص شخص ثالث

مرگ و زندگی

(هوالمحبوب)

هلاک من به یک تیر نگاه است

حیاتم هم از آن عین سیاه است

چرا با او نگویم راز دل را؟

خداوندا مگر دوستی گناه است؟

نظرات 28 + ارسال نظر
مریم جمعه 21 اردیبهشت 1386 ساعت 05:03 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

میدونی ثالث جان
یکی از این بچه های زهرا که تو میگی حالش خیلی خرابه . اوضاع خودش پیش مادرش اصلا خوب نیست . سعی میکنه ها که خوب بشه و خوب باشه ولی خوب ....
شاید بشه گفت هر چند وقت یکبار باید یکی یه تلنگوری بهش بزنه تا همیشه هواسش جمع باشه .
یا به قول خودت همون یک حرف که : درخانه اگر کس است ...

دعا کن این خونه رو هیچ وقت خالی نزارم و یا اونقدر به ضیافت سر گرم نشم که همون یک حرف رو هم نشنوم .
ثالث کاش اون بچه زهرا لایق همچین چیزی بود که بچه زهرا باشه .
خیلی سر گردونه
خیلی متحیره
گیجه
ضعیفه
نمیدونه چطوری باید پیش بره که ....

حالا که اینجوری پیش میره بذار بره. میدونی داریم به ایام شهادت نزدیک میشیم؟ میتونی تصور کنی این روزا توو اون خونه‌‌ای که درشو سوزوندن چه خبره؟ بهش گفتن علی به زهرا بگو یا روزا گریه کنه ما بتونیم شبو استراحت کنیم یا شب گریه کنه ما بتونیم روزا استراحت کنیم...
دویدم و دویدم... سرکویی رسیدم... اونجا خاتونو دیدم... خدایا چی میدیدم!!!
یه چیزیو مطمئنم. هیچ مادری حواسش از بچه‌هاش پرت نمیشه.

مریم پنج‌شنبه 20 اردیبهشت 1386 ساعت 09:06 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

سلام
مطمئن باش که وبلاگت جزو اون کفه خوب ترازوی عملته .
از شما ممنونم چون واقعا حرفهات و حتی نوشته هات و بخصوص کامنتها و جوابهایی که برای دوستان میزاری خیلی مفیدند حتی برای بقیه .
شاد باشی

سلام
امیدم به دعای بچه‌های حضرت زهرا(س) دوخته شده. اگه اونا پیش مادرشون نه اینکه ازم تعریف کنن فقط بگن این جنس بنجولم قاطی بقیه قبول کن. کفه ترازو دیگه برام مهم نیست. والا هرچقدرم تلاش کنم کفه ترازو رو میزون کنم ...
تازگی خوب بلد شدی حال بگیری. خدا انشاالله حال بهت بده.

مریم چهارشنبه 19 اردیبهشت 1386 ساعت 08:57 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

فکر کنم اشتباه برداشت کردی . اون متنی رو که شما برام گذاشتی رو برای این ننوشتم که به شما بگم بنده خدا باش . دوباره کامنت رو بخون .

نه نمیگم شما برا این گذاشتی که بهم بگی بنده خدا باشم. ولی من وقتی متن خودمو خوندم یه نهیب به خودم زدم. شما دعام کن بقیشو بیخیال.

مریم چهارشنبه 19 اردیبهشت 1386 ساعت 08:53 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

سلام
ببینم من حرف بدی زدم که گفتی حالتو گرفتم ؟
نمیفهمم چرا اینجور گفتی .
منظور بدی نداشتم اگه ناراحتت کردم متاسفم

سلام
راستش خیلی وقتا به این مسئله فکر میکنم که نقش وبلاگ شخص ثالث وقتی که پرونده اعمالمو میدن دستم چیه؟ توو کدوم کفه ترازو قرار میگیره؟ جزو اعمال خوبم محسوب میشه یا اعمال بد؟ به خاطرش تخفیف عذاب میگیرم یا نه عین عذاب میشه برام؟
توو نظر شما که درستم گفته بودی یه اشاره ظریف به همین موضوع بود. اگه نگم خیلیا ولی چند تا از بنده‌های خوب خدا هستن که وقتی دلشون میگیره به اینجا هم یه سری میزنن. حالگرفتگی من به این خاطر بود. وقتی نظر شما رو میخوندم واقعا حالم گرفته شد. با خودم میگفتم خدایا خودت کمکم کن. کمکم چیزی ننویسم یا نگم که قلب بنده‌هات رو زخمی‌تر کنم.
تقریبا یاد گرفتم که کمتر از حرف کسی ناراحت شم. دیگه اولاد پیغمبر (ص) که جای خود دارن. سرزدنای شما مایه دلگرمی منه.

آیدا چهارشنبه 19 اردیبهشت 1386 ساعت 10:35 ق.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

از دل نوشتن کار ما نیست...

دانی کسی غمخوار ما نیست؟

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین) چهارشنبه 19 اردیبهشت 1386 ساعت 10:35 ق.ظ http://rue.blogsky.com

در گذرگاه زمان
خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد
عشق ها می میرند
رنگ ها رنگ دگر می گیرند
وفقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا می ماند


دلت شاد

زندگی دفتری از خاطره‌هاست
خاطراتی شیرین
خاطراتی غمگین
...
شادیت از دل

داداش کوچولو سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1386 ساعت 10:36 ب.ظ http://dor.blogsky.co

سلام . ممنونم که به من سر زدی خودت که قشنگ تر نوشتی. بازم بیا خوشحال می شم.
منتظرتم.
خدا نگهدارت باشه

سلام
دعا کن فکرای قشنگ و کارای قشنگم یاد بگیرم

مولانا سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1386 ساعت 02:18 ب.ظ

سلام
خوشحالم که دوباره کارهای تازه شما را می بینم
راستش منم خیلی وقته که دلم برای یه دوست تنگ شده
اما پیداش نمی کنم
دعا کنیم با هم دوست باشیم تا از این تنهایی در بیاییم
یا علی مدد

سلام
خوشحالم که خوشحالی. من جاشو بلدم

نازنین یار... دوشنبه 17 اردیبهشت 1386 ساعت 09:24 ب.ظ http://nazaninyar.blogfa.com

سلام دوست عزیز ...
الحق که وب زیبایی دارید ... بسیار زیبا هم مینویسید ...
یه سادگی خاصی درش هست ... خیلی ناااااااااااااااااااازه ...
من هم اپم ممنون میشم به من هم سری بزنید ... منتظرم ...
قربانت نازنین یار...[گل][لبخند][قلب][چشمک][خجالت][بوسه]

سلام
بیخیال. اومدم دیدم ولی اینقدر وبو با عکس سنگین کردی که نتونستم نظردونی رو باز کنم. متنم خیلی طولانی بود. راستش گذری نگاش کردم. عکسا هم خیلی باهم سنخیت نداشتن. ته تهش نفهمیدم چی میخواستی بگی. به هرحال آرزوی توفیق دارم برات.

هستی دوشنبه 17 اردیبهشت 1386 ساعت 01:03 ب.ظ http://hasti-67.blogfa.com

سلام عزیزم خوبی
ممنون از حضورتون
خیلی وبتون زیباست
موفق باشی

سلام
خدا کنه حضورمون ح ض و ر باشه.

مریم توفیقی دوشنبه 17 اردیبهشت 1386 ساعت 12:01 ق.ظ http://tofighee.persianblog.com

سلام . تنها دوستی ای که هیچ وقت گناه محسوب نمیشه دوستی با حضرت دوست هست .

سلام
باقی فسانست...

مریم یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 09:31 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

و کاش میتونستی بفهمی که خدا چقدر دوست داره طعم عشق خودش نسبت به تو رو بهت بچشونه ولی تو هی پس میزنی. برای اینکه بهت نشون بده چقدر عاشقانه دوست داره این همه نعمت بهت داده که یکیش نعمت حیاته. یه بهشت برات درست کرده به اون قشنگی. کلی هم بهونه بهت داده که ببرت همونجا. فکر میکنی دو رکعت نماز حتی اگه با اخلاص تموم خونده بشه چقدر توی خدایی خدا موثره. یا اگه خونده نشه چقدر خدایی خدا رو کم میکنه. ولی یه بهونه به همین سادگی رو بهت داده تا اون نعمتای دیگرشم بهت بده.
میدونی چرا؟ چون
ع ا ش ق ا ن ه د و س ت د ا ر ه
میتونی طعم اینو بچشی؟



یادت میاد اینو برام نوشتی .
دارم عمیق بهش فکر میکنم
خدایی گاهی چیزهایی میگی که ....

یه سوال دارم .
این دل پاک و عاشق رو چه جوری ....؟
یادم اومد . عشق آمدنی بود نه آموختنی ....

کاش میتونستم بفهمم که خدا خیلی خداس. کاش میتونستم بفهمم که من اصلا بنده نبودم براش.
آره یادمه. همون اول که خوندمش برام آشنا اومد. حالا وقتش بود که یکی به خودم بگه. ممنون که یادآوری کردی بنده خدا باشم.
میدونی میترسم از اون روزی که پرده‌ها بالا میره. اونوقت نمیدونم خودمم یادم رفته که ثالث واقعی چقدر هیبت چندش‌آوری میتونه داشته باشه.

مریم یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 09:25 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

سلام دوست من
جالبه . وقتی کانتهارو میخونم میبینم بیشتر دوستان یک عالمه دلتنگی دارند که برات جا میزارند شاید هم با تو تقسیم میکنند .
میدونی یه دوست دارم حس میکنم شخصیت هاتون مثل همه . اونهم مثل شما خیلی خدا دوسش داره . دوستم میگفت اینکه آدم بتونه یه غم از دل کسی پاک کنه یا بتونه مشکل کسی رو حل کنه یا تسکینش بده نعمتیه از جانب خدا به آدم . راست میگه نه ؟

نمیدونم چرا یه مدتیه حس و حال عجیبی دارم . احساس میکنم باید به خدا نزدیک تر باشم و بهتر ببینمش .
بخصوص نعمتهایی رو که هر روز بیمنت بهم میده ولی من ...

برام دعا کن .
راستی ممنونم از اینکه گوشه چشمی هم نظری به وبلاگ من داری
تندرست و دلشاد باشی

سلام
حالمو گرفتی.

آیدا یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 03:43 ب.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

چرااز خدا می پرسی...؟؟؟
تا حالا جواب بقیه ی سوالایی رو که ازش پرسیدی گرفتی ثالث جان؟؟؟
فاصله ی نگاه تا گناه به اندازه ی جابجایی دو حرفه.. حتی کمتر...! اما خدا رو نمی دونم اونایی که فکر می کنن ت دارو دسته ی خدان همه رو تو منجلاب گناه می بینن نه تو گردباد نگاه!

دار و دسته خدا جز خدا نمیبینن.
گردباد نگاه... این یه تیکه رو خوب اومدی. بعضی نگاها واقعا مثل یه تندر هرچند زودگذرم باشه ولی خانمانسوزه.
برق چشمان سیاهش در نگاهم خانه کرد
وز لهیبش آتشی در خرمن و افکار من بود
...
دار و دسته خدا جز خدا نمیبینن. طبل هرچی توخالی‌تر باشه صداشم بلندتره. اینو از ثالث قبول کن. دار و دسته خدا جنجال ندارن.

آیدا یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 03:41 ب.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

می سوزد آغوشم در این تب های بی تو...
ضمننانه : تو خیالمم نبود دوباره عاشقی کنم!

سرد است آغوشم چو یارم در میان نیست ...
ضمن‌نامه: مرگ عشق و عاشقی در قلب من پندار من بود!

باران یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 02:21 ب.ظ

سلام
امیدوارم خوب وسلامت باشی.خاطره ات فوق العاده قشنگ بود.یه لحظه خودمو اونجا حس کردم .نمیدونم چرا؟؟؟
میدونم همیشه امید هست.خدا هست.به قول دکتر شریعتی اگرتنهاترین تنهای دنیا شوم بازخدا هست.امیدم رو ازدست ندادم.فقط ازشما چه پنهون یه کمی خسته شدم.احساس می کنم دارم می برم.ولی میدونم خدا هست که کمکم کنه .بخاطرهمین فعلاٌ‌ساکت نشستم تاببینم خدا دوباره نگام میکنه ؟؟؟که مطمئنم روشو ازم برنمی گردونه.
برام دعاکن.خیلی بهش احتیاج دارم.
راستی دوستی گناه نیست.اولین راهه برای نزدیک شدن به معبود.پس دوست داشته باش تادوستت بدارند.
باران...
تابعد پیروز باشی وشاد...

سلام
خوبه. خوبه خیلی خوبه.
یه لحظه؟ چشیدی اون چیزی رو که میشد چشید؟ مستت نکرد؟
یه روز خدا میگفت وقتی یکی از بنده‌هام که روشو از من برگردونده دوباره باهام آشتی میکنه انگار یه گمشدمو پیدا کردم. باران عزیز نمیدونم شرکه یا عشق‌بازی یا هرچی. ولی میدونم خدا هم دلش لک زده باران یه بار دیگه بگه خداجون دوست دارم. کمکم کن. تا بعدش بلافاصله بگه: اجیب دعوت الداع اذا دعان.
میدونم گناه نیست ولی خیلی وقتا خیلی از دوستیا دوستی نیست.

روشنک(تو را من چشم در راهم) یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 11:56 ق.ظ http://www.navayegaribane.blogfa.com

نه داداش گناه نیست شما خیالت راحت :دی

بفرما: دی
کاش میفهمیدیم دوستی یعنی چی و دوست کیه.

روشنک(تو را من چشم در راهم) یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 11:55 ق.ظ http://www.navayegaribane.blogfa.com

ببینم تو هم شدی همکارای این طرح بی حجابی :دی

ما همه مسوولیم. همه. حتی من، تو، او، ما، شما، ایشان
طرح بی‌حجابی!!! بدجوریم دی:

سمیرا یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 11:46 ق.ظ

بازم دلم گرفته.............

باز دلم گرفته است نشانه‌ای ز یار کو؟
خزان نمیرود ز باغ قلب من، بهار کو؟
...
یه صلوات بفرست.

هلیا شنبه 15 اردیبهشت 1386 ساعت 04:57 ب.ظ http://heli.blogfa.com

در یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم

به او گفتم :چون به دیار یارم می روی به او بگو دوستش دارم

بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد و گفت :

دوستش بدار ولی منتظرش نمان!








سلام ! من اومدم خوبی ؟
شرمنده بی معرفتی کردم و سر نزدم
بابا جون من نمیدونم اسم تو چیه که با اون صدات کنم نگی شخض ثالث که نمیشه

سلام
مهم اینه که اومدی. مهم اینه که بالاخره شروع کنی. دیر و زودش انشاالله قابل جبرانه.

حمیده جانزمینی شنبه 15 اردیبهشت 1386 ساعت 10:26 ق.ظ http://bagheyaghoot.blogfa.com

سلام
خوبید؟
ممنون که آمدید
لذت بردم از خوندن این پست وپست های قبلی تون
خواهش میکنم به روز که شدید محبت کنید بگید تا بیام وبهره مند بشم
راستی
کتاب بسیار زیبای رامیلا با ترانه های دلنشینش چندروز قبل به بازار آمد
اسم کتاب سازناکوک هست
شعرهاشون واقعا خوندنی و زیبا هستند...
موفق باشید
یا علی

سلام
نمیدونم خوبم یا نه ولی خیلی دوست دارم خوب باشم.

سولماز شریف جمعه 14 اردیبهشت 1386 ساعت 09:47 ب.ظ http://fararee.blogsky.com

برای دعایی که اون گوشه کردی آمین می فرستم بلکه دعات اجابت شه.

خدایا قسمتم هجران نباشه. آمین
دعا کن و دعا کنیم که هممون عاقبت بخیر شیم.

شادی.دوست تو جمعه 14 اردیبهشت 1386 ساعت 09:42 ب.ظ http://prisoner00.blogfa.com

سلام شخص ثالث
خیلی وقت بود که ازت خبری نبود
خوشحالم کردی پیشم اومدی
اینجا وبلاگ جدیدمه
اینجا بیشتر از شباهنگ آپ میشه
بیای خوشحال میشم
قربونت بای بای

سلام
خبر آمد خبری در راه است... یعنی میشه یه روزی هم همه خبردار شن که ... میشه؟
انشاالله همیشه به‌روز باشی و سربلند

ژولیت جمعه 14 اردیبهشت 1386 ساعت 03:21 ب.ظ http://princesses-parand.blogsky.com

سلام...
وب تون خیلی جالب و غمگین ناک و پیچیده ست...
امیدوارم هر چی صلاحه برای همه مون اتفاق بیفته...
امضا ژولیت

سلام
رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون...
آمین

ف. شیدا جمعه 14 اردیبهشت 1386 ساعت 12:35 ق.ظ http://www.fsheida.com

دوبیتی قشنگی بود .
موفق وشاد باشید

دوبیتی‌های من معنا ندارد
دلم جز بیت او ماوا ندارد
...

سیاوش پنج‌شنبه 13 اردیبهشت 1386 ساعت 08:08 ب.ظ http://faryadeasheghane.blogsky.com

سلام
ممنون که به من سر زدی
وبه جالبی داری
موفق باشی

سلام
کاشکی وجه جلبشم میگفتی چیه؟
به هرحال ممنون

بانوی ماه پنج‌شنبه 13 اردیبهشت 1386 ساعت 12:28 ب.ظ http://banooyemah.blogsky.com

سلام خوبید مثل همیشه عالی موفق باشید

سلام
اگه مثل همیشه عالیه دعا کن خدا متعالیش کنه.
ممنون.

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین) پنج‌شنبه 13 اردیبهشت 1386 ساعت 11:43 ق.ظ http://rue.blogsky.com

تو این زمونه دلبستن گناهه......

و دل‌ستاندن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد