(هوالمحبوب)
این روزا محرمه... ولی سالگرد کربلای 5 هم هست. پارسال این متنو برا یه نسل سومی کامنت گذاشتم... یه خورده باید حوصله داشته باشی تا بفهمی چی به چی شد...
منو ببخش
منو ببخش نسل سومی، منو ببخش اگه فراموشت کردم، اگه تنهات گذاشتم. اگه پای درد دلت ننشستم. اگه فریادتو نشنیدم. اگه چراهات رو جواب ندادم. اگه برات چرا ایجاد کردم. اگه خودم هم خیلی چیزا یادم رفت. اگه اون روزای بهیادماندنی رو فراموش کردم. اگه اون روزای خوبو قربونی کردم. اگه اون روزای طلایی رو برای تو نگه نداشتم. اگه برات از اون روزا نگفتم. اگه ندیدمت که چقدر دلت پاک و خدائیه. اگه از خدا برات نگفتم. اگه برات نگفتم که اون روزا میشد خدا رو بهراحتی ببینی. اگه نگفتم امین چه وعدههایی بهش داده بودن. اگه نگفتم مجید حتی حوریا رو هم تحویل نگرفت. اگه نگفتم مهدی پس از سه روز نخوابیدن تو خاک دشمن باز وقتی بهاشتباه برای نگهبانی بیدارش کردن نگفت من مهدی زینالدینم، فرمانده لشکرم، سهروزه نخوابیدم. بعد هم برای اینکه نشناسنش کلاهشو روی سرش کشید و رفت تا صبح نگهبانی داد. اگه نگفتم از اون شبی که محمدابراهیم در غیاب تدارکاتچی لشکر یه گردان تازه از راهرسیده رو شام داد و وقتی گفتن برای سلامتی این برادر تدارکاتچی صلوات و بهش تذکر دادن که دفعه بعد زودتر بجنبه نگفت من محمدابراهیم همتم، فرمانده لشکر 27. اگه از اونی که حتی اسمشو هم نمیدونم ولی میدونم که همه چیزو تو آمریکا رها کرد، بهترین زندگی، بهترین شغل، بهترین دانشگاه، بهترین منزلت اجتماعی رو و در تنهایی توی نیزارای طلائیه خدا براش بلهبرون گرفت. اگه نگفتم که اونا فقط فقط فقط یه وعده رو قبول کردن، تا بهش نرسیدنم کوتاه نیومدن. اگه نگفتم وعده و وعید و پول و خونه و ماشین و بهقول خودت کوفت و زهر مار مال ما آدمکوتولههاس. اگه برات باز نکردم که ما توی جنگ به خیلی از آرمانها رسیدیم، به اقتدار رسیدیم (نه عجله نکن، زودم موضع نگیر)، به سربلندی رسیدیم، به شکستن ابرقدرتهای بزرگ رسیدیم، به باور رسیدیم، به این رسیدیم که جوون ایرونی باور کنه که میتونه 8 سال با دست خالی مقابل تمام فناوری بایسته. باور کنه که میتونه توی خیلی جاها سرآمد باشه. به این رسیدیم که دشمن قدار 8 سالمون بگه: خیال حمله به ایرانیا رو از سربیرون کنید، اونا یارای مقابله با هر تهدیدی رو دارن. باید اینارو بهت میگفتم.
باید بهت میگفتم که دفاع مقدس 8ساله ما این برکات رو داشت. باید میگفتم که حتی اگه سال 61 جنگو تموم میکردیم تهدید رو نمیتونستیم تموم کنیم. باید بهت میگفتم که نقشه داشتن و دارن دوباره حمله کنن. باید بهت میگفتم جنگ تموم نشده، باید بهت میگفتم که هرچند من جلوی موشکاشونو گرفتم ولی نیروهای اهریمنیش از جای دیگه دارن میان، مواظب خودت باش.
نگفتم، حواسم پرت شد، مشغول دنیا شدم، به نامحرما اجازه دادم غنیمتای طلایی اون دوران رو به تاراج ببرن. اجازه دادم اهریمن تا توی خونم بیاد. بیاد و کاری کنه که نسل سوم کاملا از من بیگانه بشه و من مجبور باشم یه شخص ثالث باقی بمونم. کاری کنه که نسل سومی عزیز گمون کنه من به هوای وعدههای آدمکوتولهها رفتم جنگ. کاری کنه که جوان غافل کشورم بگه: من شرمم میاد از اینکه ایرانیم. کاری کنه که یادگارای ارزشمند شهدا احساس بیهویتی کنن.
منو ببخش
منو ببخش نسل سومی غزیز، منو ببخش، هرچند میدونم شما نسل سومیها با اینکه من غفلت کردم ولی خودتون خیلی چیزا رو خوب میفهمین. جای اون همه حسرت این منو خوشحال میکنه. خوشحالم که یک نسل سومی وقتی درد یک جانباز رو میبینه یا میشنوه میخواد از بیتابی همهچیزو بههم بریزه. خوشحالم که یک جوان هفده ساله که الان باید مثلا تموم حواسش به انتخاب مد برای پارتی باشه، به سیاستای سیاستمدارا ایراد میگیره، ایراد منطقی هم میگیره. خوشحالم که با همه این درد دلایی که داره باز میگه: (من به ایرانی بودنم افتخار میکنم). خوشحالم که دنبال پرکردن خلأ روحی دختر شهیده. خوشحالم و امیدوار.
نسل سومی نازنین، متنتو بارها و بارها خوندم. ذخیرش کردم تا برای همیشه درد دل یک نسل سومی پیشم باشه. بازم خوندم، یادداشت برداشتم، دستهبندیشون کردم. بعدم براشون جواب نوشتم. موقع نوشتنم هم خندیدم و هم گریه کردم. به غفلتای خودم گریه کردم به هوشیاری جوونامون خندیدم. از ته دل هم خندیدم. خوشحالم که خیانتای من نسل دومی رو خدا با عنایتای خودش به نسل سومیها کمرنگ کرده. نسل سومی عزیز، همه چراهات منطقیه، خیلیاش چراهای منم هست. خوبه که حرفای همهمون مغز داشته باشه. خوبه که من، تو، او، نسل سومیها، نسل دومیها و نسل اولیها این رو یادمون باشه که
ایران مال ماست و ما ایرانی هستیم
باید آبادش کنیم، اونائی هم که این خیانتارو به حکومت اسلامیمون میکنن از همونایی که خودت اسم بردی تا بقیه خودشون کمکم رسوا میشن. ایران رو کسی از خارج نمیاد آباد کنه، من و تو باید آبادش کنیم. با همه خوبیها و بدیهاش.
این نسل سومی که خیلی هم عزیزه و خیلی وقتا ذهن منو به خودش مشغول میکنه در جوابم اینو نوشت:
باز در حجم زمستانی سردی دیگر
سایه گسترد شبی دیگرو دردی دیگر
شب نفرین شده ی رایت یلدا بر دوش
شب ننگی الم کشتن فردا بر دوش
امشب از مملکت زاغ و زغن می آیم
از لگدمال ترین سمت چمن می آیم
گفتنی ها همه راز است ولی خواهم گفت
سر این قصه دراز است ولی خواهم گفت
من فروپاشی ارکان وفا را دیدم
خوش ندارید ولی اشک خدارا دیدم
چه چمن ها که نروییده پریشان کردند
چه خدایان که فدای دو سه من نان کردند
چه لطیفان که به پیران حبش بخشیدند
چه ظریفان که به مشتی تن لش بخشیدند
همه را دیدم و در بستر خون خوابیدم
این حکایت تو فقط می شنوی من دیدم
شهر با دهن روزه به دریا بردند
کوزه بر دوش به دریوزه به دریا بردند
آشنا مردی و عصمت به اسارت رفته
جرعه نه جام نه میخانه به غارت رفته
دیده آماج کمان است قدم بردارید
سینه تاراج خزان است قلم بردارید
کم بدین ورطه کشاندندو تحمل کردیم
کم به ما آب ندادند ولی گل کردیم
کم تو را بر سر بازار ملامت کردند
کم نوشتیم و نخواندند و قضاوت کردند
کم پراکنده شدیم از دم درهای بهشت
به گناهی که نکردیم و قلم زود نوشت
این خوارج همه را غرق ریا می بینم
بر سر نیزه نه قرآن که خدا می بینم
ترک این طایفه کن حلقه به گوش دل باش
تو سلیمانی و ایا ران ملخ عاقل باش
شعر بیراسته تقدیم فلانی نکنید
رخنه در دین خود از بیم فلانی نکنید
نردبان دو سه تن پست تر از خود نشوید
آلت دست فرو دست تر از خود نشوید
مگذارید مگس نغمه سرایی بکند
دیو در هیبت منصور خدایی بکند
بر سر خانه ب اجدادی خود برگردید
شهر رسواست به آبادی خود برگردید
این رفیقان که به مهر تو کمر می بندند
خویش که خوردند به نان و نمکت می خندند
های پابسته هل هله ی نوح اینجاست
پاره این تخته بهل قل قله ی نوح اینجاست
شاید این چوب ستردن گل امید شود
این شب یائسه آبستن خورشید شود
سلام من نماینده ستاد تبلیغاتم و شاعر خوشحال میشم منو لینک کنی
سلام شاعر!
خوندم و سرشار شدم.
بعد کلی زحمت (زحمت که نه بلکه تنبلی!!!) واسه برف روبی صد کوچه، حالاامکان تردد هر نوع وسیله ی نقلیه ای هست!
به روز هستم و منتظر.
ارادتمند: ب.م.تنها
سلام
حالا بذار من بخونم تا تهی شم
رضیت بالله ربا ...
اولین باره که به وبلاگتون سر می زنم (-: صادقانست... قشنگه.فقط می خواستم بگم دعای یه خانواده پشتتونه... براتون همیشه دعا می کنیم...
داشتم فکر میکردم به این که این جمله میتونست اینجوری هم باشه: اخرین باره که به وبلاگتون سر میزنم. ... میخواستم بگم نفرین یه خانواده پشتتونه...
نمیتونست؟ یا نمیتونه؟ ... همش بستگی به اعمالم داره نه؟ پس به اون خانوادهای که نمیدونم چرا دعام میکنن بگو دعا کنن خدا به خودم واگذارم نکنه.
سلام همشهری
آدرس وبلاگ داداشمو برات گذاشتم مهربون
بهش سر بزنی خوب؟
فدای مهربونیت
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم
سلام امیدوارم خوب باشید پست برنادت خاطرتون هست اینو هم مشاهده بفرمائید
http://www.stabfa.coo.ir/
واما با پست مهمی خدمت رسیدم وچشم براه حمایت وپشتیبانی شما دوست عزیز هستم
http://www.fsheida.com
شادمانه در پناه یزدان موفق باشید
سلام من همون شمیلام.......یادتون هست! خوشحالم که دوباره اومدم اینجا حس خوبی بهم داد!
سلام
آنشب یادت هست. آن یلدای لعنتی
من بو دم وتو بودی وگلهای صورتی
سرمای دستهای بی رمقت هنوز مانده است
بر روی سینه این عریان پا پتی
آن شب یادت هست فریاد میزدم
ای با توام ببین.اشک من زرد غربتی
چشم هوسباز تو مدام سوی من
به به چه دختری عجب سرو قامتی
دل بردی از من وگفتی بریده ای
آن شب گریستی چند ساعتی
گفتم گلم آرام باش و تو
دست مرا گرفتی وگفتی که راحتی
هنوز یادم هست آن یلدای لعنتی
من بودم وتو بودی و گلهای صورتی
شعر از خودمه
س.د(سمنان)
سلام دوست عزیز ... وبلاگ قشنگی داری امیدوارم موفق باشی
من آماده تبادل لینک هستم خوشحال میشم
به من سر بزن
سلام
واقعا مطالبت تحسین بر انگیزند.
موجب افتخاره که من در میان عزیزانی همچون شما زندگی می کنم.
واقعا وبلاگ پر محتوایی هست. وقتی درونش به مطالعه مشغول می شوی از خود بیخود میشی.
با اجازه شما بنده مطلب و شعرتون را با عنوان دلم گرفته را در تالار گفتگوی همدردی قرار می دهم البته با ذکر منبع و لینک مستقیم.
ای کاش اعضاء تالار گفتمان همدردی هم می توانستند شما را در کنار خودشون داشته باشند.
مایه افتخار است که از دلنوشته های شما در انجمن های همدردی بهره مند گردیم.
این انجمن در خصوص مشاوره ازدواج - مشاوره خانواده - تربیت کودک - آرامش انسان و مهارتهای زندگی و همیچنی ادبیات و .... می باشد.
قدوم سبزتان را به انتظار می نشینیم.
سلام .
ساعت بی کوک بعد از مدتها با دو خبر ِ داغ ِ اینروزهای برفی و سرد . و یک شعر که آمده بگوید... به روز شد و منتظر حضور و نظر محترم شما...
موفق و پیروز باشید.
سلام
وجید هستم. یا به قول شما حاج وحید! ولی میدونم که هیچ! هم نیستم.
ولی یه موضوعی؟ ببینید یه زمانی بود، یه اتفاقی افتاد! یه از خدا بیخبری حملهای کرد؛ از خرابیهایی که به بار اورد، بگذریم، یه حسنی داشت!!
شاید بگید دیوونه شده! ما نکته دقیقا همینجاست! یه عدهای دیوانهوار یا از سر عقل (قضاوت نمیکنم، چون همشونو ندیدم؛ ولی اونایی که دیدم، هیچکدوم چرتکه عقل ننداخته بودند!!) یه فرصتی براشون پیش اومد، تا خودی نشون بدند! الحق والانصاف که از امتحان به بهترین وجه برون اومدند! (مطمئنم اغراق نکردم!)
اما اگه بخواین این نسل سومی، مثل همون نسل اولی و دومی و...، سربلند باشه؛ (یه چیزی تو مایههای خودتون، البته هیچوقت مثل شما نمیشند) یا اصلا یگه یه نسل سومی نباشه، جزء نسل اولی و دومی محسوب بشه؛ این فرصت رو لازم داره!! امروز نه یه بیگانه، نه یک نامحرم، بلکه یه خودی، یه محرم باید این فرصتو فراهم کنه. اگه به جایی برسیم از بلندی طبع؛ یه نگاهی به هم قطاراتون بکنید! کدومشون به غیر شهادت راضی میشدند!!!؟ نسل سومیها هم به غیر شهادت راضی نمیشند، امروز در عرصه سازندگی این مملکت که یه نسل قبلی (حالا هرچند- اون موضوع سمینار بزرگان ایران که یادتون هست)، با گوشت و استخونش حفظش کرده!!
بیش از این توضیح نمیدم که تا ته خطتو خوندید!
هر تغییر و تحولی در متن فوق، جایز میباشد. اگر در وبلاگ قرار داده نشود، بهتر است. گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش .....
همیشه حق نگهدارتان باشد.
میدونی گاهی اینقدر حرف توی دل ادم جمع میشه نمیدونه کجا بگه به کی بگه اصلا بگه ؟
درست مثل الان من
سلام
زیارتت قبول .
دوسش دارم . گنبدشو دوست دارم . کبوترای حرمشو دوست دارم .
ارامش و اطمینان و پناهی که به ادم میده دوست دارم .
صدای زنگ ساعت حیاطشو دوست دارم که لرزه میندازه به تن ادم .
میدونی بارها شاهد بودم که همزمان با صدای زنگ ساعت ۳ نیمه شب یکی از میون جمعیت بلند میدش و شفا میگرفت . میدونی مال چه ایامیه ؟ شب رحلت پیامبر .
اون موقع هم حس و حالی داشتم . ولی امسال یه چیز دیگه بود . بعد از یک سال ...
دوسش دارم . خیلی دوسش دارم . حتی خیره شدن به گنبد طلاش بهم ارامش میده
دلم براش تنگ شده .
باورم نیست در این عشق مردد شده ای
پای بر مهر وصداقت زدی و رد شده ای
از من و اینهمه احساس دلم می گذری؟
گفته بودی که به این عشق مقید شده ای
شب به شب در عطش وصل تو من سوخته ام
تا به بانوی غزلهام زبانزد شده ای
خواب دیدم که تو برگشتی و در چشم ترم
پاک از گرد کدورت ، وآنچه باید شده ای
نگهت مستی صد جام پر از می دارد
با چنین لب گل من ، مستی ممتد شده ای
سلام
کم پیدایی؟
تو بر سینه ام دست رد میزنی
میان من و خویش سد می زنی!
تو خامی، جوانی ، حواست کجاست؟
تو داری به بختت لگد می زنی !
ما نیودیم... تو بودی... ما هستیم ...تو نیستی...
می دونی بازی روزگار چه شکلیه؟؟؟
اینکه تو چشم بذاری من قایم بشم...بعد تو یکی دیگه رو پیدا کنی!
سلام
داداش حالا چرا می زنی؟
بی ادبی نباشه باید عرض کنم
من عهد و مسئولیتم را به لطف خدا فراموش نکرده ام
به خاطر همینه که الان اینجام
به هر حال از یاد آوری شما متشکرم
راستی از فروغ ولایت خوشت اومد؟
انتخاب این حقیر بود
امیدوارم پسندیده باشی
به امید دیدار
یا علی مدد
سلام
داداش چرا می زنی؟
بی ادبی نباشه باید عرض کنم
من به لطف خدا چیزی یادم رفته
واسه همینه که اینجام
یا علی مدد
میام سر فرصت....!..
هیلدا
سلام داداش
خوش به حالت که نوشتی حالا دیر یا زودش بماند
خوش به حالی کسی که خوند اونم دیر یا زودش بماند
خلاصه خوش به حل هر کسی که می دونه کجای این ماجرا قرار گرفته
بماند
من که اصلا یادم رفته موج چندمی هستم؟!
بازم شما رو عشقه
یا علی مدد
سلام
دردا که ابوذر یک تن بود ...
دردا که یادمان رفت رسول خدا گفت ... همه شما مسوولیت
من حوصله ام نیومد بخونم !
تو چه جوری حوصله کردی بنویسی ؟
دی ماهی بودی ؟درست میگم ؟
تولدم و تولدت مبارک !
خدا ما رو ببخشه که خیلی دیر نوشتیم
با سلام و تحیت خدمت شما و تسلیت به مناسبت ایام سوگواری سالار شهیدان
بازم مدت سکوتم طولانی شد علت خاصی نداشت شاید روزمرگیها؟ یادمه اون زمان که توی یه نشریه دانشجویی کار می کردم یکی می گفت ما باید اول مطلب داشته باشم بدونیم چی می خواهیم بگیم بعد نشریه بزنیم نه اینکه اول نشریه بزنیم و بعد فکر کنیم حالا چی بگیم البته اینم زیاد بدنیست حالا هم موندم تو یه وبلاگی که چه باید بنویسم ؟دوست دارم حرف خودم رو بنویسم نه کپی حرف دیگران البته با پرو بال دادن بهش . دعا کنید یه زمانی بتونم حرفی برای گفتن داشته باشم تا اون زمان فقط دنبال حرفهای زیبا و عمیق از آدمای زیبا اندیشم
سلام
بر شما هم تسلیت باد... لاتبرد ابدا
همش خوبه
دنبال علت سکوت بودی و پیدا کردی... خوبه
باید مطلب داشت و بعد شروع کرد... خوبه
دوست داری حرف خودت رو بزنی نه طوطیوار ... خوبه
دوست داری یه روزی به کمالی رسیده باشی که بتونه قابل طرح باشه... خوبه
دنبال حرفای خوبی... خوبه
....
همیشه راه بهتر هست در پیش
برای یافتن یک دم بیاندیش
راستی هیلدا بودم..
فکر میکنی تا کی هیلدا بمونی؟؟
خدایی ستمه...من که دیر به دیر میام نت... وقتی هم میام...اینجوری؟.... کجایین؟...
التماس دعااااااااااا
منو ببخش نسل سومی
متنفرم...
از خودم.. از حرفایی که زدم...
نمی دیدم... می خواستم تو عوضش کنی..خوب ببینم..
الان که تنهعا شدم می بینم.... نمی خوام.. به خدا نمی خوام... این کثافتو نمیشه خوبش کرد.... بیزااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارررم... از آدمایی که به اسم اسلام هر غلطی دوست دارن انجام میدن.. ترو خدا... اون اسم اسلامی رو از اول ایران بردارن هر غلطی می خوان بکنن!!! به خدا این کاررایی که اینا دارن می کنن ربطی به اسلام نداااااااااااااااااااااره.... نیستی... نمی بینی.... فقط می شنوی.... دارم می بینم که همه از اسلام فراری شدن...چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون اینااا کارای سیاسی شونو به اسم اسلام کردن... هیچی برام نمونده...
درسم تموئم که بشه.. به اندازه ای که این جا درس خوندم ...بهشون خدمت می کنن.... میرم.... خدمت می کنن که نگن نمک خوردمو نمکدونو شکستم.. هرچند نمکشون زهرم قاطیش بود.... خسته اممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم...
سلام
ببینم اگه یه گل رز توو دست تو باشه یکی هم توو دست یکی که لباس باغبونا رو داره. بعد ببینی اون آقا بده که لباس باغبون تنشه داره گل رز رو پرپر میکنه...
تو چکار میکنی؟........................................................
من مطمئنم تو رز توو دست خودتو محکمتر میچسبی و صدالبته به خاطر اینکه باغبونه رز توو دستشو پرپر میکنه تو از گل رز متنفر نمیشی. اینم توو ذهنت میاد که ای باغبون قلابی ...
...
هرعیب که هست در مسلمانی ماست
سلام شخص ثالث عزیز
من ارادت و غیرت خاصی به بچه های جنگ دارم و یادگارهایی از جنگ هم دارم : یادگارهایی که نفس نمی کشند ، یادگارهایی که با درد نفس می کشند ، یادگارهایی که نفس کشیدنشان شمارش معکوس شده است و ...
قبل تر ها به شدت از بچه ی جنگ دفاع میکردم . این روزها بر این باور هستم "که دفاع کردن ، از آن مستضعفان است - دکتر شریعتی "
سلام از ما
یادگارایی که نفس نمیکشن
.... به سختی نفس میکشن
.... نفسشون به شماره افتاده
این یادگاریا کم کم یادشون هم به نفس نفس افتاده ولی اون برگای زرین سند ابدی افتخار یک تمدن باقی میمونه. کاش از اون یادگاریا بگیم
می شه بپرسم چرا نظرم رو تایید نکردین؟مشکلی داشت حرفام؟
نه مشکلی نداشت و نداره و نخواهد داشت. فقط باید به خودم فرصت بدم تا بدون پاسخ نمونه. حتما با پاسخ تاییدش میکنم
سلام نسل دومی ازت دلخورم می دونی چرا؟چون هیج وقت تو نسل دومی برا من وقت نذاشتی.چند روز منتظرم بیای تو وبلاگم اما.... مثل اینکه سر نسل دومی های ما خیلی شلوغه هنوزم منتظرتم مثل همه نسل سومی های دیگه به انتظار عادت کردم
نسل دومی خیلی برات حرف دارم اما ....چرا تنها تو باید به حرفام گوش بدی؟دوست دارم با همه نسل دومی ها حرف بزنم. اونایی که معنی عشق رو می فهمن معنی شجاعت رو می فهمن اونایی که معنی ارزش ها رو می فهمن اما.... نسل دومی ازت دل گیرم چون هیچ وقت معنی عشق و شجاعت و ارزش رو بهم یاد ندادی نمی دونم شاید نخواستی یاد بدی شایدم این قدر زندگیت شلوغ بوده که وقت نکردی بهم یاد بدی.
نسل دومی تو باعث شده از کشورم بیزار شم تو باعث شدی به کشورم بد بین شم تو باعث شدی همیشه حسرت چیزهایی رو بخورم که نداشتم تو باعث شدی از خودم بدم بیاد معتاد شم علم واسم بی ارزش بشه.تو باعث شدی ....
تو نسل دومی قبول دارم رفتی جنگ جونت رو دادی حالا وظیفه منه که حفظش کنم ولی نه راهش رو بلدم نه انگیزه ای واسم مونده...
نسل دومی....
شاید اصلا تو نسل دومی نباشی ولی همین که تونستم ی سری از درد هام رو بنویسم خوشحالم احساس بهتری دارم....
نسل دومی ی چی رو فراموش نکن وقتی می بخشمت که بخشیدن رو بهم یاد بدی.....
به امید موفقیت شما ، کشورم،و همه نسل سومی ها....
سلام
ده روز صبر کردم ... ولی راستش هیچ جوابی ندارم. حق با تویه. نسل دومیها خیلی سرشونو گرم کردن (نه شلوغ). اونقدر سرگرم شدن که یادشون رفته نسل سوم چهارم پنجم ششم و ... به اون نگاه میکنن تا بهشون از نسل اول بگه... منو ببخش نسل سومی...
حرفات اونقدر صاف و سادن که فقط عرق شرم منو بیشتر میکنن. شیرینی گلایههات با تلخی واقعیت بهم میفهمونه طعم ملس یعنی چی.
باور کن یه جورایی توو جواب کم آوردم ... ولی مطمئن باش زمین هیچوقت از آدمای خوب خالی نیست. میخوام بگم....
یه روزی جنگ شد... جنگ ناجوانمردانهای هم شد ... نسل اول و دوم جوانمردانه جواب نامردا رو دادن ... همه اینا درست حتی اینکه بعدش به تو نگفتن خیلی چیزا رو ... اینم درست... ولی دفاع مقدس فقط ۸ سال طول کشید... میفهمی چی میخوام بگم؟؟؟ میدونی عمق ریشه تاریخ تمدن پارسی به کدوم قرن برمیگرده؟؟؟ ... برای حفظ اون امانت باستانی و ملی نسل اول و دوم هیچ فرقی با نسل سوم و چهارم ندارن... چندتا مطلب قبلتر یه مطلب گذاشتم به نام چو ایران نباشد تن من مباد... میخونیش؟
راستی تو میدونی آریو برزن کی بود؟
سلام
ایام سوگواریه حسینی رو بهتون تسلیت میگم
قرار بود دیگه اصلا بهتون سر نزنم نه این که سر بزنم یعنی مطالبتو نو بخونم واستفاده کنم ولی نظر نذارم
ولی وقتی این مطلبو دیدم نتونستم در مقابلش سکوت کنم
اینو بدون که تو ی مملکت ما خیلی ها مثل تو شخص ثالث موندن وهیچکی از هویتشون خبر نداره ولی واقعا خوش به حال اونایی که سعادت داشتند و خدا نخواست که اونام توی این دنیای پست وفرومایه بمونن که اونام بشن یکی مثل ثالث
گفتی کزربلای ۵ دلم آتیش گرفت یاد اون روزی افتادم که یه دختر ۵ ساله بودم توی دستای پر محبت یه دایی که منو سرمست محبت خودش کرده بود ولی توی عملیات کربلای پنج دشمنا نذاشتن که بمونه واون محبتا رو الان نثار دختر گل ۲۲ ساله خودش بکنه لعنت خدا بر دشمنای دین واسلام
سلام منو به این نسل سومی برسونین وبهش بگین شعرش خیلی قشنگ بود
سلام
کربلا در کربلا
التماس دعا
سلام
حرفاتون برام یه جوری بود خیلی برام آشنا بودند و انگار قبل از خوندن حرفاتون اونارو یکی بهم گفته بود.
اون دوستتون هم شعر زیبایی رو نوشتند.
منم این ایامن رو بهتون تسلیت میگم.
سلام
اگه گوشی برا شنیدن باشه این فریادیه از یه انقطاع. یه شکاف شکننده. انقطاع دو نسل. چیزی که اوج هدف هجمه بود و اگر ...
سلام همشهری
عجله دارم نمیتونم متنتو بخونم...
بعد میام حتما
راستی چرا اشتباه کردم؟
بای تا های
سلام
منتظرم بخونی و اگه دوست داشتی نظر بدی
داغ کردن عاطفه... اشتباه کردی
آسمون آبی تر ...
آسمان پاکتر...
نمی دانم نسل چندمی هستم...اصلن نمی خواهم بدانم... به یاد که می اورم از نسل ادمم... انسان که نه...
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست ثالث... فقط برگشتم که بگویم برای هر نسلی باشم...به یادتم... هنوز نفس می کشم زنده وارانه!!!
سلام و باز هم سلام
ضمنا نسل دومی شما رو تو کلبه خرابم لینک کردم دوست داشتی من رو تو قصرت لینک کن.
اصلا برای همین پیوندها وبلاگ شخص ثالث راهاندازی شده.
سلام نسل دومی
ختو هر چی از کربلا ۵ بگی ما نسل سومی ها درکش نمی کنیم.چون درک رو از ما گرفتن.چشمامونو کور کردن گوش هامون نمی شنوه.نمی تونیم لمس کنیم... می دونی چرا؟چون داریم تو ایران زندگی می کنیم...
نسل دومی من یک کلبه خرابه دارم که توش درد دل هامو می نویسم اگه دوست داشتی ی سر بزن و نظر بده خیلی بیشتر از اون که فکرش رو کنی خوشحال میشم.
سلام
منو ببخش نسل دومی.... منو ببخش
آنکس که نداند و بداند که نداند
اسب طلب خویش به مقصد برساند
...
خوشحالم از اینکه یه چیزایی میدونی و ...