شخص ثالث

مجموعه‌ای از داستانک‌ها، اشعار، غزلیات، دوبیتی‌ها، شعرهای نو و محاوره‌ای با تخلص شخص ثالث

شخص ثالث

مجموعه‌ای از داستانک‌ها، اشعار، غزلیات، دوبیتی‌ها، شعرهای نو و محاوره‌ای با تخلص شخص ثالث

بسیجی حیا کن! ... رو رها کن!

(هوالمحبوب)

پرده اول:

ویلایی تو شمال شهر، پدر پزشک، مادر پزشک، امین پسری زیبا با موهایی طلایی‌رنگ و تنها فرزند خانواده. پدر و مادر هردو شاغل. ساعات زیادی از روز امین در خانه تنهاست. تمهید پدر و مادر: فرزندخوانده‌ای به نام دختر خاله.

پرده دوم:

بعد از ظهری بهاری. دخترخاله خودشو رو تخت پهن کرده، افکارش نمیذارن بخوابه: چرا؟ آخه چرا؟ ... ولی من میشکنمت امین! من رامت میکنم، مثل یه خرگوش صیدت میکنم، حالا میبینی!

یه فکر شیطانی و زهرخندی که خودش رو هم زجر میده.

پرده سوم:

امین با اون موهای طلایی، با اون متانت و جذبه‌ای که هر دلی رو نرم میکنه وارد ویلا میشه. مثل همیشه یه‌راست میره اتاق خودش. تعجب میکنه، چرا دخترخاله مثل همیشه جلو تلوزیون ولو نیست و خودشو به شوهای جدید نسپرده. در اتاقش نیمه‌بازه، بیشتر تعجب میکنه! وارد اتاق میشه، خشکش میزنه! فکر میکنه اشتباهی اومده، به‌سرعت برمیگرده، ولی اشتباهی تو کار نیست. دلفریب‌ترین صحنه‌ای که برای یه جوون میشه تصور کرد. خود بخود اخماش تو هم کشیده میشه: لعنت خدا بر شیطون. فقط همینو میگه و به سرعت خودشو به کلبه تنهائیاش ته ویلا میرسونه. صدایی از پشت سرش میاد: میکشمت امین!

پرده چهارم:

پاسی از شب گذشته، پدر و مادر با فاصله یک ساعت از هم وارد ویلا میشن و فقط فرصت میکنن به دخترخاله شب بخیر بگن. براشون هیچ مهم نیست که چه اتفاقی افتاده. هیچ‌وقت مهم نبوده. قبلا امین چندبار چیزایی بهشون گفته ولی فقط به هم نگاه کردن و خندیدن.

چراغ کلبه خاموشه. سجاده‌ای که معلم امین بهش داده بود همیشه تو کلبه پهن بود. رو سجاده خوابش برده ولی نجوای ضعیفی از تو کلبه میاد. صورتش خیس خیسه. موهای طلائیش تو بی‌نظمی قشنگ‌تر شدن. هنوز صدای نجواش به گوش میرسه. صدا تغییر میکنه،‌ انگار یه نفر دیگه هم با اون همنوا شده. ساکت میشه،‌ گوشاشو تیز میکنه، سرشو بلند میکنه، نمیدونه خوابه یا بیدار ولی انگار از هر صبحی صبح‌تر شده. یه صبح سبز. خورشید این صبح سبز روبروش نشسته بود و بهش میخنده. امین هم با اون میخنده:

امین تو دانشگاه منتظرتم!

دانشگاه؟ کدوم دانشگاه؟

دانشگاه اصلی؟

...

نرو!

زود بیا، منتظرم.

دوباره همه‌جا تاریک میشه. چشماشو باز میکنه. یه نجوای قشنگ دیگه از دور به‌گوشش میرسه و امینو به نیازی صبح‌گاهی دعوت میکنه. دستاشو تا بناگوش بالا میاره:

الله‌اکبر

ولی خورشید سبزش یه لحظه‌ هم از نظرش دور نمیشه.

پرده پنجم:

السلام علیک ایهاالنبی و رحمه‌الله و برکاته

السلام علینا و علی عبادالله‌الصالحین

...

سلام حاج‌آقا

سلام امین‌جان،‌ نبینم پریشونی؟

پریشون نیستم،‌ حیرانم!

چرا؟

یه خواب عجیبی دیدم،

...

حاج‌آقا وقتی صدام کرد انگار سالهاس دنبال صداش بودم. و حاج‌آقا فقط با تبسمی اشک‌آلود نگاش میکرد.

حاج‌آقا دانشگاه اصلی کجاس؟

...

پرده ششم:

هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم‌الله ...

...

شنوندگان عزیز توجه فرمائید! ... به‌گزارش خبرنگار ما از منطقه عملیاتی کربلای5 ...

...

یا ایتهاالنفس المطئنه ارجعی الی ربک راضیتا مرضیه

امین من، امین خوشگل من، امین خوب من،  بیا پیش خودم، بیا عزیزم،‌ خیلی دوست دارم...گفتم تو دانشگاه اصلی منتظرتم. بیا، همه ما منتظرتیم...

...

پرده هفتم:

کجائید ای شهیدان خدایی

... 

شب است و سکوت است و ماه است و من

(نامه‌های امین قبل و بعد از شهادت در مجله زن روز مردادماه 66 به‌چاپ رسیده است)

نظرات 10 + ارسال نظر
مینا (یونیکورن) شنبه 21 آذر 1388 ساعت 12:52 ق.ظ http://silveraster.blogsky.com

سلام ثالث عزیز.

نمی‌دونید چه قدر خوشحال شدم که نظرتون رو دیدم. فکر کردم جدی جدی یونیکورن (یه بار به من گفتید دختر نقره‌ای) یادتون رفته.

من دیوونه‌ی این جور آدما هستم که الان فکر کنم پیدا نمیشه دیگه... کاشکی پیدا می‌شد. اگر از این جور نوشته‌ها بازم دارید لطفاْ به من بدید تا بخونم. به شدت نیاز دارم که فکر کنم آدم‌های خیلی خیلی پاکی هم روی کره‌ی زمین زندگی می‌کنن که ظاهراْ شبیه من و بقیه‌ی آدمای عادی هستن! لطفا!

شاد و سلامت باشید همیشه.

دسته گلها دسته دسته میروند از یادها
شمع روشن کرده‌ای در رهگذار بادها
...
سخت گمنامید ای شقایق سیرتان
کیسه میدوزند با نام شما شیادها
...
فقط میدونم هستن

سحر جمعه 15 آبان 1388 ساعت 10:40 ب.ظ

سلام اخوی
جالبه میاید نظراتونو تایید میکنید ولی اونورا سر نمیزنید
آره اینه دیگه رسم زمونه

سلام
به رسم احترام به مهمان

سحر شنبه 9 آبان 1388 ساعت 01:33 ق.ظ http://aftab80.blogfa.com

سلام اخوی
این وبلاگ اگه خدا بخواد واسه همیشه است
سر بزن لینک کن اگه خواستی
نظرم یادت نره
یا حق

سلام همشیره
موفق باشی

جواد چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 10:07 ق.ظ http://www.saharnanazi.persianblog.ir]

سلام دوست عزیز.
خوشحال میشم بهم سر بزنید.
مال ئاوا

رهگذر چهارشنبه 8 مهر 1388 ساعت 05:07 ب.ظ http://diba123.blogfa.com

سلام
نوشته اتون اشک رو تو چشام آورد هر چند اشک باید با بینش و معرفت باشه برقرار باشید

سلام
خدا هرسه تا شو ازت نگیره

[ بدون نام ] چهارشنبه 8 مهر 1388 ساعت 10:53 ق.ظ

سلام. یاد شان بخیر و راهشان پر رهرو.
بر مهبط وحی و روح قرآن صلوات
بر حامی دین و روح ایمان صلوات
بر سر در خانه های خود بنویسید
بر روح مطهر شهیدان صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

هلیا چهارشنبه 8 مهر 1388 ساعت 12:11 ق.ظ http://heli.blogfa.com

حاج اقا شدی !؟!؟
نگفته بودی داری میریییییییییییییییی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تنت سلامت دوست عزیز

به همین زودی یک سال گذشت

هلیا چهارشنبه 8 مهر 1388 ساعت 12:10 ق.ظ http://heli.blogfa.com

خوشحالم که یادم کردی
سلام !! برام اشنا بود این مطلب ولی واقعا واقعیه !؟؟
از این متنا بذار زیاد

هم واقعیت هم حقیقت

سارا یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 02:18 ب.ظ http://donedona.blogsky.com

سلام گلم خوبین شما
چرا ازتون خبری نیست
خداراشکر که باز به روز کردین شکر بدرگاهت خداجون
قصه جنگ عشق وشهید ای یییییییییییییییییی
چه روزاااااااااااااااااا که گذشت
چقدر معنوی بودن
میدونی چون من یه دخترچادریم اون زمانها ارج وحرمتی داشتیم اما حال چی
وقتی بهم می گفتن دختر زینب چقدر به خودم می بالیدم حیف حیف
واما حالا چی چیزای ارزش شده ای خدا
به دادمون برس

سلام
میگن وقتی امام بیمارستان قلب بود کلی مردم جلو بیمارستان جمع بودن و میگفتن روح منی خمینی بت شکنی خمینی...
امام گفت اگه الان همه اینا برگردن و بگن مرگ بر ... من ذره‌ای از ایمانم به راهی که انتخاب کردم کم نمیشه..
هیچ فرقی نمیکنه که جامعه چطوری شده باشه کسی که افتخار دختری زینب رو داشته همیشه به این افتخار خواهد کرد حتی اگه همه دخترای جامعه تغییر رویه بدن

روشنک جمعه 3 مهر 1388 ساعت 12:29 ق.ظ http://www.navayegaribane.blogfa.com

سلام
احوال شخص ثالث عزیز. کجایی بابا نیستی؟
یهویی تو ریدر دیدم اپ کردی خوشحال شدم
بسیجی هم بسیجیهای قدیم

سلام
حالمان از این و آن پرسیدنی است.
خوبم شکر خدا.
چقدر بسیجیای قدیم رو میشناسی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد