مادر تو را تنها گذاشت و خود رفت؟
یا نه، فقط "تو" را گذاشت و خود رفت؟
مادر فرشته بود و وقت رفتن
یک "گل"برای ما گذاشت و خود رفت.
***
تقدیم به دوست عزیزی که مادرش او را برایمان به یادگار گذاشت و رفت
هرچند که ... (نقطه چین) ولی تنهایم
من چشم براه دیدن فردایم
"یک بار خلاصم کن و پاسخگو باش"
پس کی به تماشای جمالت آیم؟
فال زدم... حافظ شیرین سخن
داد عجب مژده خوبی به من
گفت که بگذر تو ز قیل و ز قال
می بزن و می بزن و می بزن
دیرگاهی است که آهم شده دم را همدم
دم بدم آه کشم، بازدمی از پی دم
در دلم بود که غم را ببرم از دلتان
بگذر ای دوست ز آهی که کشیدم از غم
هرکه دارد به سرش شوق وصال یارش
ای خدا کاش نیافتد گرهی در کارش
دیرگاهی است کزو هیچ ندارم خبری
"هرکجا هست خدایا بسلامت دارش"
دفترم باز پر از طرح شقایق شده است
پشت جلدش اثری، شبیه قایق شده است
گوشه هر ورقش خطخطی شعر و غزل
یعنی که دلم دوباره عاشق شده است