یه سوال

(هوالمحبوب)

این بار سلام

بذار این دفه اینجوری شروع کنم. یه خورده خودمونی‌تر. رسمی و خشک نه. سال جدید تحویل شده و میگن خیلی چیزا باید نو بشه. میگن سال 85 تموم شده و دیگه هم نمیاد. این سؤال رو قبلا از چند نفر پرسیدم ولی خیلیاشون توو جواب موندن. اینجام از شما میپرسم:

سال 85 اومد، خیلی ساده یک سال از عمر شما رو کند و با خودش برد. دیگه هم پس نمیده. شما چی؟ تونستید از سال 85 یه چیزی بکَنید که بتونید چند وقتی برا خودتون نگه دارید؟

نمیدونم سال 85 برا شما چجوری گذشت، ولی من احساس میکنم طول سال دیگه 365 روز نیست، خیلی کوتاه‌تره. یا شایدم روزاش خیلی کوتاه شدن. شایدم واقعیت عمر همینه. تا چشم به هم بزنی یک سالش رفته و تا بخوای به خودت بیای میبینی پیمونه پر شده. هنوز این مطلب از ذهنت نرفته که میبینی شخص ثالث دوباره میپرسه: سال 86 اومد، خیلی ساده یک سال از عمر شما رو کند و ...

راستی اگه قراره مثلا یک سال بعد این سوالو ازمون بپرسن از الان چقدر خودمونو میتونیم برا جواب دادن آماده کنیم؟؟؟ اگه قرار باشه 365 روز دیگه رو هم اجازه بدیم از عمرمون بردارن و هیچ تحولی نداشته باشیم، یه جورایی احساس ضرر بهمون دست نمیده؟ احساس نمیکنی لازمه یه تحرکی، تحولی، کاری، برنامه‌ای، ... نمیدونم. فقط میدونم با دعای خوبی سال رو شروع کردی و سعی کردی از ته دل زمزمه کنی:

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر اللیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

منم از ته دل آمین میگم و دعا میکنم حالتون تو سال جدید به بهترین حال‌ها متحول بشه. عیدتون مبارک

 یه مطول باحالم از محمدعلی خداپرست بخون. به حال و هوای عید میخوره:

 نوروز رسیده است و هوا عطر بهاری به بغل دارد و دنیا شده پر سنبل و صدها گل و خورشید، نفس‌های پر از گرمی خود را به زمین هدیه کند باز  و کمی ناز به دنیا بفروشد... ( و از این دست اراجیف، فراوان ز قلم‌های دگر باز شنیدید و میان صفحات دو هزار و سه کتاب و صد و پنجاه و دو نشریه شده چاپ و کمی گول زده خلق خدا را ) ...! نوروز اگر سر برسد، عیدی بسیار شود ردّ و بدل بین کبیران و صغیران و نگاه همه بر دست بزرگان که رگ غیرتشان جوش زند باز و سر (سال‌نو)یی، پول سیاهی (!)بدهند از سر انفاق و کمی منّت مشروط گذارند سر ما که: ((‌ اگر این بشود یا بشود
آن، به همین آیه‌ی قرآن ...! )) و عجیب این که تعهّد بدهیم از سر اخلاص و کمی بعد، فراموش بسیار شود عارض و کار خودمان را بکنیم از نو و انگار نه انگار ... ؟! القصّه، پس از این همه رخداد، عجیب است اگر باز کسی وضع قر و قاطی ما را به سبیل مخ معیوب خودش عید بنامد!!