شخص ثالث

مجموعه‌ای از داستانک‌ها، اشعار، غزلیات، دوبیتی‌ها، شعرهای نو و محاوره‌ای با تخلص شخص ثالث

شخص ثالث

مجموعه‌ای از داستانک‌ها، اشعار، غزلیات، دوبیتی‌ها، شعرهای نو و محاوره‌ای با تخلص شخص ثالث

قلب سرد

(هوالمحبوب)

مرگ عشق و عاشقی در قلب من پندار من بود

زندگی هم رویش برگی بر دیوار من بود

روی شاخ تک‌درختی یاکریمی لانه داشت

غبطه‌خوردن بر صفای یاکریم‌ها کار من بود

در قمار زندگی دار و ندارم داده‌بودم

پاره‌ای از قلب سردم گرمی بازار من بود

بین آن آشفته‌بازار آمدی قلبم خریدی

مُهر مِهرت بعد از آن بر قلب پرزنگار من بود

برق چشمان سیاهت در نگاهم خانه کرد

وز لهیبش آتشی در خرمن و انبار من بود

هر زمانی یک نسیم از کوی تو بر من وزید

اندر آنسوتر چه طوفان‌ها که در افکار من بود

روز و شب را می‌شمارم روز و شب تا روز دیدار

من نمی‌دانم چه‌روزی وعده دیدار من بود

ای مسیحا شخص ثالث را بده جانی دگر

این تقاضا آخرین مصراع این اشعار من بود

 

Qalbe sard

ماهی‌کوچولو

(هوالمحبوب)

چند ماه از اون حادثه پرمصیبت گذشته بود. برای اینکه خاطراتشو از ذهنش پاک کنم تصمیم گرفتم ببرمش یه مسافرت. قبلا چند بار ازم پرسیده بود بابا کی میریم دریا...

اون روزم مثل روزای قبل زود بیدار شد تا با هم بریم کنار ساحل. قسمت جنوبی شهر یه دماغه از جنس صخره‌های آهکی بود که از اونجا میشد طلوع خورشیدو از کنار دریای عمان ببینی. شب قبل دریا به‌خاطر جزری که داشت خیلی عقب رفته بود. ماهی‌های کوچولوی نسبتا زیادی تووی حوضچه‌های آهکی کنار ساحل غافلگیر شده بودن. کنار یکی از حوضچه‌ها ایستاد. نگاه معصومانه‌ای به ماهی‌ها کرد. شاید میدونست که وقتی خورشید بالاتر بیاد آب این حوضچه کاملا خشک میشه و تموم این ماهی‌ها میمیرن. یه نگاه به دریا کرد، فاصلش برای یه دختربچه کوچولو تا حوضچه نسبتا زیاد بود. یه نگاه دیگه به ماهی‌ها کرد. کنارشون نشست. دستای کوچولوشو برد زیر آب. ماهی‌ها از لابه‌لای انگشتاش فرار میکردن. چندبار این کارو کرد تا تونست یکیشونو بگیره. بلند شد و برای اینکه آب تووی دستاش نریزه آهسته آهسته با ماهی کوچولوش رفت به سمت دریا. گفتم: دختر گلم اینا که خیلی زیادن نمیتونی همشونو نجات بدی. همون جور که حواسش به ماهی کوچولو بود گفت:

بابا این یه دونه رو که میتونم.

ماه مبارک

(هوالمحبوب)

گیرند همه روزه و من گیسویش

جویند همه هلال و من ابرویش

از جمله این دوازده ماه فقط

یک ماه مبارک است و آن هم رویش

 

عید فطر مبارک

(با تشکر از دوست خوبم حسین معتمدی‌فر)