(هوالمحبوب)بگذار که با یاد تو آرام بگیرمدر خواب و خیالم ز کفت جام بگیرمناکام ز عشرتکدهها در دم مرگمبگذار به رویا ز لبت کام بگیرم
هوالمحبوب
من بهش گفتم. بهش گفتم: ارتباطتو با اصالت خودت حفظ کن اگه میخوای سقوط نکنی
هلاک من به یک تیر نگاه است
حیاتم هم از آن عین سیاه است
چرا با او نگویم راز دل را؟
خداوندا مگر دوستی گناه است؟