شخص ثالث

مجموعه‌ای از داستانک‌ها، اشعار، غزلیات، دوبیتی‌ها، شعرهای نو و محاوره‌ای با تخلص شخص ثالث

شخص ثالث

مجموعه‌ای از داستانک‌ها، اشعار، غزلیات، دوبیتی‌ها، شعرهای نو و محاوره‌ای با تخلص شخص ثالث

قاصدک

تولدت مبارک

(هوالمحبوب)

قاصدک یه‌زحمتی برات دارم

گوش بده ببین چکار باهات دارم

قاصدک یه عقده‌ای تو دلمه

گفتنش به هر کسی مشکلمه

قاصدک گوش بده درد دلمو

تا شاید تو حل کنی مشکلمو

درد دل با تو برام دلنشینه

قاصدک زحمت من برات اینه

اگه با نسیم هنوز همسفری

سمت باغ اگر که پیغام می‌بری

اگه با گلا هنوز همنشینی

گل نرگس رو هنوزم می‌بینی

وقتی آروم می‌گیری کنار اون

اگه افتادی به‌یاد حرفامون

حرفامو آروم آروم بهش بزن

بعد بیا هرچی که گفت بگو به‌من

برا من خوب میشه این رو بدونم

چی میگه وقتی براش شعر می‌خونم

شعر من با حرف دل یکی شده

این یکی قاصد اون‌یکی شده

پس بهش حرف دلو با شعر بگو

همشو، نکته به‌نکته، مو به مو

اولش بهش بگو دلتنگشم

چشم‌به‌راه چشمای قشنگشم

یاد اون مونس هر روز و شبم

روز و شب اسم قشنگش رو لبم

وقتی اسمشو رو لبهام میارم

تو دلم یه احساس خوبی دارم

اگه دیدی اخماشو تو هم نکرد!

اگه تاق ابروهاش رو خم نکرد!

پس اون‌وقت بهش بگو دوسش دارم

واسه دوست داشتنشم دلیل دارم

دلیلش اینه که دوست‌داشتنیه

هی می‌خوام نگم، ولی گفتنیه

خیلیا ندیده عاشقش شدن

پس ببین چی میکشه این دل من

قاصدک دوسش دارم یه‌عالمه

به‌خدا هرچی بگم بازم کمه

اگه پانشد که از پیشت بره

پس اون‌وقت نوبت حرف آخره

قاصدکه هر حرفی رو نمیشه زد

ولی من میگم چه خوب باشه چه بد

قاصدک دیوونگی آئینمه

مجنونم، لیلی‌پرستی دینمه

قاصدک بهش بگو عاشقشم

نمدونی از عشق اون چی می‌کشم

واسه حرف آخرم سند دارم

رونوشتشم بخوای من میارم

سندم سوخته ولی معتبره

تازه رونوشتشم باهاش برابره

اون سندسوخته من قلب منه

که به‌یاد اون تو سینم می‌زنه

مُهر روی سندم مِهر اونه

می‌دونم،‌ خودش هم این رو می‌دونه

رونوشت اون سند چشم ترم

بذار از آخر قصه بگذرم

...

                                                    قاصدک     

 

نظرات 49 + ارسال نظر
میـنـا * اقلــیـما جمعه 17 اردیبهشت 1389 ساعت 10:16 ب.ظ

دلم خوشه به دل گرم خدا

دلم خوشه به صدای قطره ها

دلمو دادم به گل

من نشستم یه کنار

هرچی گل گریه می کرد

دلم تنهاتر می شد

آخرش پژمرده شد

دلم رو چمن نشست

دیدم گل بهار نشد

دلم تنهاتر می شد
.........
صدا از سپهر اومد

از جای آفتاب و ابر

نشستم با گوش باز

روی سنگ سفت و سخت

شنیدم خدا می گفت

*گل نیستش همش بهار

اون بهاری که می خوای

بیا از اینجا بــِبــَر

رو زمین جز دلشوره

دل ها راهی ندارن

یا باید تنها باشن

یا مثل یه دروازه، دل بیارن، دل ببرن!!

اینجا اما همه کس

میدونن راز تو رو

تو باید صادق باشی

حتی با مردم پست

***تو خود معجزه‌ای***

***مثل اون قاصدک‌ها***

مثل گل که پر زده

مثل خورشید، گرم و مست

مثل سبزی درخت

وقتی که بهار میشه

این خودش یه معجزه ست

که دلا جوون میشه

دلتو نبر بیرون

اینجا جای اون باشه

آسمون من پناه

دل تو آهو میشه

آهو چابک و رها

میدوه روی ابرا

اون که چشماشو دیده

آخر دیوونه ها

به هوای چشم اون

دلش پر باز می کنه

اما وقتی می رسه

آهو تنهاتر میشه..........*


****
سلام.

خیلی وقت بود شعری مثل شعر شما این‌قدر دلنشین و دوست‌داشتنی و روون و زلال نخونده بودم. از صفت‌های دیگه‌ش فاکتور گرفتم که سنگین نشه. لذت بردم فراوان. سپاس.

شادزی در پناه خدا.

سلام
به همین سادگی میشه دلخوش بود. به همین سادگی...
نظر لطف شماست

علی جمعه 21 اردیبهشت 1386 ساعت 07:38 ب.ظ

سلام دیدگاهت خیلی بسته است نسبت به دنیا کمی با دید باز نگاه کن قوانین بشری بر پایه همین دیدگاه های درست برنامه ریزی شده است موفق باشی

سلام
نمنه؟

علی دوشنبه 10 اردیبهشت 1386 ساعت 07:42 ب.ظ

بستگی داره دل بستن به چیزی رو یا مطلبی شما را از یاد خدا دور بکنه یا نه به هر حال من بین خدا و آفریده هاش و آفرید آفریده هاش از نظر زات فرقی قائل نیستم در حقیقت همه قطره های متصل به دریا هستند مهم اتصال قطره در آخر کار به دریاست وگرنه بقیه نگاه ها بازی های دنیاهستند

این جمله رو گوش بده:
... فرزندم! ... و پیوند با اولیای او اگر بخاطر پیوند به او نباشد، مکر شیطانی است که از هر طریق سد راه کند...
اینو یه انسان کامل شایدم کامل‌ترین انسان آخرالزمان گفته. یه بار دیگه بخونش...
حتی دوستی با دوستان خدا هم میتونه مکر شیطان باشه!!!
این جمله حضرت امام (ره) خطاب به مرحوم حاج‌احمدآقاس.

علی یکشنبه 9 اردیبهشت 1386 ساعت 07:03 ب.ظ

سلام اگر به دقت نگاه کنیم دل بستن به همه چیز همان دل بستن به خالق آن چیز است پس فقط درست باید دل ببندیم وگرنه نفس دلبستن پاک است نسبت به زیبایی های دنیا نباید بی تفاوت بود چون : هنر چیست آیا هنرمند کیست هنرمند غیر از خداوند چیست خدایی که از هیچ جان آفرید به یک لحظه صدها جهان آفرید موفق و سربلند باشی

سلام.
یاد یه حرف خیلی قشنگ افتادم:
هنر آن است که بمیری قبل از آنکه بمیرانندت.
دل یه امانت از خدا از جنس خدا و باید به خودش برگردونی. این امانت خدایی رو به چی ببندی کار درستیه؟

علی شنبه 8 اردیبهشت 1386 ساعت 03:10 ب.ظ

تونستی کاملشو برام ایمیل کن میر۳۰

اصلا بذار ساده بگم: دلو به هیچ کسی بجز خدای مهربون نده.
...
این دیگه اون ته تکامله.

علی شنبه 8 اردیبهشت 1386 ساعت 03:07 ب.ظ

شعر زیبایی بود بر قرار باشی و موفق عزیز

انشاالله به زیبایی شعور هم مزین شه.

آیدا سه‌شنبه 7 فروردین 1386 ساعت 01:08 ق.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

پرسیدی تا کجای راه می روم...؟؟؟
.
.
.
تا آنجا که پیدا شوم!
گاهی خود جاده مقصد است!

کدوم جاده میتونه خودش مقصد باشه؟ میترسم یه توهمی بیشتر نباشه که فکر کنیم پیدا شدیم.

آیدا سه‌شنبه 7 فروردین 1386 ساعت 01:03 ق.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

بهارت مبارک...سرشار از تو و تهی از هرچه غیر تو...!

بهار شما هم مبارک.
آمین.

[ بدون نام ] یکشنبه 5 فروردین 1386 ساعت 11:00 ب.ظ

هیلدام...
چرا این وبلاگ یک ساله که آپ نشده؟!!!...

چون شخص ثالث با گذشت یک سال نتونسته خودشو آپ کنه.

ریحانه شنبه 4 فروردین 1386 ساعت 08:34 ب.ظ http://www.malakootian.com

سلام . سال نو مبارک. امیدوارم سالی توام با عشق الهی و معنویت آغاز کرده باشید و این حال سرمستی را برای همیشه مستحکم بدارید.

سلام
سال نو شما هم مبارک.
انشاالله

سکوت شنبه 4 فروردین 1386 ساعت 07:26 ق.ظ http://shararehgolpayegani.blogfa.com

سلام دوست عزیز
سال نو مبارک به روزم منتظر نظرات شما هستم
مراقب قاصدک باش...

سلام
انشاالله تو سال جدید همیشه به‌روز باشیم تا از زیانکاران نباشیم.
دارم فکر میکنم اگه یه روز دیگه قاصدکی نباشه...

سحر پنج‌شنبه 2 فروردین 1386 ساعت 02:02 ب.ظ http://taraneh60

هر چی میخوام هیچی نگم آخه آدم حسابی مگه آدم هر شعری میگه در باره خودش میگه که پا میشی برای خودت نظر میذاری که انشاالله انشالله یعنی چی؟

ببین کلی فسفر سوزوندم تا فهمیدم چی گفتی. بالاخره یه دعا بود. منم تهش آمین گفتم تا انشاالله برآورده بشه.

هیلدا پنج‌شنبه 2 فروردین 1386 ساعت 05:31 ق.ظ

سلاممممممممم
عیدت میاررررررررررک
سال خیلی خیلی خوبی داشته باااشی

سلام
عید شما هم مبارک. انشاالله سال خیلی خیلی خوبی برای میهنمون به‌خصوص جووناش باشه.

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین سه‌شنبه 29 اسفند 1385 ساعت 09:32 ب.ظ http://rue.blogsky.com

اگه یه روز بهار رو دیدم
بهش میگم بهترین روز عمرم بیست و نه اسفند بوده
نه به خاطر اومدن بهار
فقط به خاطر اینکه زمستون موقع رفتنش بهترین هدیه رو به من داد

___***____***____***__ ***
__***________****_______***
_***__________**_________***
_***_____________________***
_***____سال نو مبارک!____***
__***___________________***
___***_________________***
____***______________ ***
______***___________***
________***_______***
__________***___***
____________*****
_____________***
______________*

دلت شاد

پس به‌خاطر همین هدیه زمستون ۸۵ امیدوارم سال ۸۶ دیگه اسمت پسوند داخل پرانتزو نداشته باشی.
سال نو شما هم مبارک.

سمیرا سه‌شنبه 29 اسفند 1385 ساعت 05:41 ب.ظ

سلام سلام صد تا سلام

همشهری مرسی که سر زدی. روسفیدم کردی...

ایشالا سال جدید رو به خوبی شروع کنی

فدای مهربونیات

سلام
انشاالله اون وقتی که باید، روسفید باشیم. شما هم انشاالله سال جدید رو به خوبی تموم کنی.

مریم سه‌شنبه 29 اسفند 1385 ساعت 02:58 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

سلام
شما کجایی آپ نمیکنی ؟
سال خوشی رو برای شما و خانواده محترمتون آرزو میکنم
و امیدوارم در کنارشون لحظات خوبی رو داشته باشی
بخصوص اون پسر کوچولوی خوشگلت .

بهاری باشی

سلام
در وادی هجران شما پرسه‌زنانیم.. تقدیر چنین باشد و تدبیر ندانیم.
بهترین دعا رو کردی. انشاالله شما و خانواده هم سال خوبی داشته باشید.
شما هم بهاری باشی و قدر بهارو بدونی.

سمیرا دوشنبه 28 اسفند 1385 ساعت 11:42 ق.ظ

سلام همشهری. خوبی ؟ بابا همیشه باید بگم که بیای پیشم؟ خوب چی میشه یه بار سرزده بیای ؟ منتظرم ها. آپیدم با یه عالمه حرف و حدیث تو هم بیا باشه؟

فدای مهربونیات

سلام
این روزا ترافیک بهانه خیلی خوبیه برای سرنزدن. ولی در مورد وبلاگ بهونه‌ای ندارم. باور کن فقط سرم شلوغه.

سحر دوشنبه 28 اسفند 1385 ساعت 09:52 ق.ظ http://taraneh60

سلام شعر قشنگی بود
سال نوت مبارک سال خوبی داشته باشی با شعر جدیدم به روزم خوشحال میشم سر بزنی

سلام
سال نو شما هم مبارک. دعا کن منم بتونم توو سال جدید با شعور جدیدی به‌روز بشم.

آیدا یکشنبه 27 اسفند 1385 ساعت 06:22 ب.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند .
آن ها عاشقانه ... یکدیگر را دوست داشتند
زن جوان : یواش برو من می ترسم
مرد جوان : نه این جوری خیلی بهتره
زن جوان : خواهش میکنم من خیلی می ترسم
مرد جوان : خوب ، اما اول باید بگویی که دوست دارم
زن جوان : دوست دارم ، حالا میشه یواشتر برونی
مرد جوان : منو محکم بگیر
زن جوان : خوب ، حالا می شه یواش بری
مرد جوان : به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سر خودت بگزاری ، آخه
نمی تونم راحت برونم اذیت می کنه
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود برخورد
موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید .
در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتور سیکلت
رخ داد یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت
مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود .
پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با
ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و
خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را
از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند

به یکی گفتم اگه راهی رو بری که ندونی کجا میره تا کجاش پیش میری؟
گفت: اونقدر میرم تا گم شم.
شما چی؟

[ بدون نام ] شنبه 26 اسفند 1385 ساعت 08:02 ب.ظ

سلام..
هیلدام...
می بینم که سایپا ناجور داره امتیاز میدهو اس اس قشنگ داره امتیاز جمع می کنه.....
من که میگم اس اس قهرمانه..سایپا از اولشم شخصیت قهرمانی نداشت....

سلام
معمولا همیشه اینجوری بوده. امتیاز از دست بدی یعنی خیلی از شانسا رو از دست دادی.
ولی خوب اینجا رو هستم.

رضا *تریپ تا* جمعه 25 اسفند 1385 ساعت 11:56 ب.ظ http://liliput.blogfa.com

سلام



ممنون از حسن انتخابتون....

شعر واقعا عالی بود....
اگه بدونین چقدر خوشم اومده........

خیلی زیبا بود..
با اجازتون یکمیشرو واسه دوستام فرستادم...

خیلی با روحیه الانم سازگار بود.
من شمارو لینک کردم..

امیدوارم موفق باشین.

سلام
ممنون از حسن نظرتون
خدا کنه یکی پیداشه ما رو به اونی که باید لینک کنه

آیدا پنج‌شنبه 24 اسفند 1385 ساعت 05:26 ب.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

به روزم...
انگار نه انگار...

خیلی بده آدم به روز باشه ولی...
انگار نه انگار

آیدا پنج‌شنبه 24 اسفند 1385 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

در پاسخ به عاشق بدشانس گفتی :
زندگی بازی هست ولی جدی‌ترین بازی عمر. وقت اضافه‌ هم نداره.
منم گفتم: با کلمه بازی نکن و ....
افتاد استاد ...؟

نه
قبول نداری؟ جدی‌ترین بازیه. وقت اضافه هم نداره.

آیدا پنج‌شنبه 24 اسفند 1385 ساعت 05:21 ب.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

مگه تو شعر قبلیت نگفتی :
شخص ثالث تا که دید رنگ سیاه چشم او

بی‌حیایی کرد و در وصفش غزل آغاز کرد
...
خب من گفتم گرچه این کار از نظر ادبی ضعیف بود ولی از نظر بی ادبی ( یعنی ثالثی!) خوب بود!

خوب گفتی که خوب گفتم. خدا این خوب گفتنو ازم نگیره حتی اگه ادبی نباشه.

آیدا پنج‌شنبه 24 اسفند 1385 ساعت 05:14 ب.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

من مبهم حرف می زنم!؟ یا خارجی شدم خودم خبر ندارم؟؟

نه دنیا منو خیلی مشغول کرده دیگه حرفا رو دیر میگیرم. خدا عاقبتمو به خیر کنه.

روشنک(تو را من چشم در راهم) چهارشنبه 23 اسفند 1385 ساعت 10:12 ق.ظ http://www.navayegaribane.blogfa.com

سلام..اونی که اون سال نوشته بودم این بود
روشنکا امدن خرداد مبارک بادت :دی
ولی الان چیز دیگه ای نوشتم
--------
پیشاپیش سال خوبی برات ارزو میکنم
شاد باشی

سلام
به هرحال آمدن عید مبارک بادت
به قول خودت: دی

علی سه‌شنبه 22 اسفند 1385 ساعت 07:49 ب.ظ http://alitoloeei.blogfa.com/

سلام عباس جان

به ما سرنزنی ها

سلام علی جان
چند ساعتی هست که وارد ایران شدم

مولانا دوشنبه 21 اسفند 1385 ساعت 06:48 ب.ظ

سلام
ممنون که با قاصدک یاد کردی ما و همه چیز را ...

سلام
خدا کنه قاصدک همشو بگه. نکته به نکته. مو به مو.

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین یکشنبه 20 اسفند 1385 ساعت 09:57 ب.ظ http://rue.blogsky.com

خداوندا ! دستانم خالی اند و دلم غرق در آمال. یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن...
دلت شاد

آمین آمین آمین
یا رب العالمین.

علی طلوعی یکشنبه 20 اسفند 1385 ساعت 01:32 ب.ظ http://alitoloeei.blogfa.com/

حضرت عباس من

بازهم سلام به حضرت آیینه من سری بزن

و باز هم علیکم السلام
شاید دارم فکر میکنم که آیینه حضرتیه که حاضر رو حتی بی‌هیچ محضری به حضور میطلبه. بعدشم بقیشو به خودش میسپره تا چجوری محتضر شده باشه.

سمیرا یکشنبه 20 اسفند 1385 ساعت 12:09 ب.ظ

سلام همشهری. خوبی؟ نمیدونم چرا هر وقت که یه سر میام تو نت باید بهت سر بزنم . میدونی چیه احساس میکنم اگه یه وقت وبلاگت رو باز نکنم بی ادبیه. دلم واسه وبلاگت تنگ میشه. واسه حرفات. از اول تا آخرش رو می خونم حتی تمام کامنتهایی که واست گذاشتن و جوابهایی که واسشون نوشتی رو می خونم. حس خوبی بهم دست میده وقتی جواباتو می خونم. می خوام از اینجا بگم که یه خورده هوایی بشی شاید بخوای یه سر بیای این ورا. اینجا همه چی خوبه همه دارن واسه سال جدید خرید میکنه. خیابونا شلوغ پلوغه . تازه یه عالمه ماهی قرمز کوچولو کنار خیابونا هستن که دارن مردم و نگاه می کنن. هواش عجیبه یعنی یه بویی میده. بوی خدا رو میده . می تونی باور کنی سمیرا کوچولو با هر نفسی که میکشه خدا رو استشمام میکنه؟ میتونی باور کنی خدا از همیشه بهش نزدیکتر شده؟ می خوام سال جدید رو یه جور دیگه شروع کنم. با یه حس ناب. با یه روحیه قوی. با یه نگاه تازه. ساعت تحویل خیلی وقت خوبیه آخه میدونی چیه؟ من شبارو خیلی دوست دارم. خیلی وقتا تو تاریکی میشینم و با خدا حرف میزنم. نمیدونی چقدر حال میده وقتی همه جا ساکته و تو داری بایکی حرف میزنی که خیلی خوب به حرفات گوش میده و هنوز صبح نشده جوابتو می گیری. من تازه می فهمم که خدا چقدر مهربونه. تازه می فهمم که ما بنده ها چقدر بدیم و خودمون نمیدونیم. خهلاصه همشهری عزیز اینجا جات خیلی خالیه. اگه می تونی حتما یه سر بزن.

تو خیلی مهربونی می دونستی؟ من آدمای مهربون رو خیلی دوست دارم. این هفته کلاسام تموم میشه و چند روز وقت دارم تا ساعت تحویل نو بشم. باید دوباره همه چی از سر گرفته بشه.

خدایا به خاطر همه چی شکرت.

فدای مهربونیات.

بازم بیا پیشم منتظرت می مونم.

سلام
فقط میتونم بگم واقعا خوشحالم. دعا کن بتونم بیام.

مژگانبانو شنبه 19 اسفند 1385 ساعت 05:08 ب.ظ http://mojganbanoo.persianblog.com

سلام بر شخص ثالث! احوال شریف؟ به قول شاعر: بنشین بر لب جو و گذر عمر ببین... حق با شماست. هر سال که می گذرد عمرمان کوتاهتر می شود بی که رهتوشه ای درخور برداشته باشیم. ترانه مغمومی ست.

سلام
... و غم ترانه یکتایی است

مریم شنبه 19 اسفند 1385 ساعت 01:50 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست ..

سلام
خوبی؟
منظورتو نگرفتم که در جوابم گفتی هر حرفی رو نمیشه زد

سلام
ولی من میگم چه خوب باشه چه بد
...
یه قسمت از شعر بود. همین.

هیلدا جمعه 18 اسفند 1385 ساعت 11:34 ق.ظ http://....

سلام...
یه چند وقتی هست تند به تند ان لاین میشم!... والا اون موقع هم که دیر به دیر میومدم درس خوندنی توو کار نبود!...خودمم توو کارام موندم!...!!!...
دیروزم رفتیم بهشتی!....قطعه شهدا هم رفتم...یه صفای دیگه داره!... ... اینو جدی میگم!...انگاری فقط سکوت مطلق تووش حکم فرماس!... فقط آدم دلش می خواد ردیف به ردیفشو بخونهو...بعضی هاشون خیلی نوجوون بودن!...حتا جوونم نه...نوجوون!..... ولی آرامش داری تووش!...با دختر یکی از شهیدا به اسم((مجید شاملو))هم صحبت کردم..یعنی اسمش چون اشم عموم بود و فامیلیشم فامیل خودم...دلم خواست سنگشو بشورم..همین که آب ریختم..یهو یه دختری نشست کنارم..مونده بود توو صورت من...دیدم ضایع س...گفتم سلام راستش فامیلی منم شاملوئه جلب توجه کرد...سرشو تکون داد..اومدم بلند شم گفت مرسی..نمی دونم چرا دوباره نشستم همون جاا... باباشو اصلن ندیده بود...اصلن..اون که به دنیا اومده بود باباش قبل ترش شهید شده بود....همه چیز قشنگ بود............................

سلام
من فقط اینو میتونم بگم: خدا خیلی دوست داره. کاش میتونستی اون لحظه رو توو وبلاگت بیاری که با دختری هم‌کلام شدی که هیچوقت باباشو ندیده ولی هر هفته بهش سرمیزنه. فامیلشم شاملوئه. اینکه همه‌چیزو قشنگ دیدی خیلی قشنگه.
باور کن خدا خیلی دوست داره.

سمیرا پنج‌شنبه 17 اسفند 1385 ساعت 05:02 ب.ظ

سلام همشهری.خوبی؟ آره تو راست میگی. خدا همیشه هست منم هر جا که باشم وقتی صداش کنم صدامو می شنوه ولی میدونی چیه؟ میگم شاید یه وقت باهام قهر کرده باشه واسه همین می خوام قاصدکت رو واسطه کنم تا باهام آشتی کنه. میدونم که خدا هیچوقت تنهام نمیذاره . من به یقین رسیدم که اون همیشه هوای بنده هاشو داره همینطور که تا حالا هیچوقت تنهام نذاشته. حرفاتو خوندم همشهری گلم. به حرفات خوب گوش می کنم چون میدونم تو از بنده های خوب خدایی. من واقعا خوشحالم که باهات آشنا شدم . من خودمو می سپرم به خود خدا. خودش میدونه که چی میشه. همیشه به خدا توکل کردم این بار هم همین کاررو می کنم . فقط یه خورده گله دارم که اونم خودش میدونه/ از بنده هاش گله دارم. منو بدجوری به بازی گرفتن همشهری. اونا هیچوقت نمیفهمن که دل شکستن جرم سنگینیه و ممکنه که عاقبت خیلی بدی داشته باشه ولی بازم همه چی رو به خود خدا می سپرم. خودش از همه بهتر میدونه که چیکار باید بکنه. شاید خدا می خواد بفهمه من چقدر ظرفیت دارم پس نباید ببازم. می خوام محکم باشم . می خوام جوری رفتار کنم که اونایی که کلی حرف راجع به من زدن و کلی فکرای ... خجالت زده بشن. می خوام روی هر چی ناراحتی و غصه است کم کنم. می خوام به همه بگم که سمیرا کوچولو دلش اونقدر بزرگه که می تونه همه نامردی ها و نامردمی ها و بی وفایی هارو ندیده بگیره. راضیم به رضای اونیکه منو آفرید.

خدایا خیلی مخلصم.

بابت همه چی ممنونم همشهری. دعا کن که بتونم از پس همه چی بر بیام.

مواظب خودت باش همشهری عزیز.

دوست دارم اولین کسی باشم که سال جدید رو بهت تبریک میگه. هر چند تا ساعت تحویل خیلی مونده ولی همین حالا میگم: سال نو مبارک. سر سفره هفت سین یادت نره یه دعای خوشگل واسم کنی. ایشالا سال جدید واسه همه مبارک و پربرکت باشه. راستی یه سر بیا به وبلاگم البته خبری نیست ولی نمی خوام فکر کنم که دارم فراموش میشم.

فدای مهربونیات.

سلام
حالا شد. خدا کنه هیچوقت این روحیه رو از دست ندی. منم دعات میکنم. انشاالله سال نو شما هم مبارک باشه.

آیدا پنج‌شنبه 17 اسفند 1385 ساعت 12:04 ب.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

با کلمه بازی نکن...زندگی عمره! حالا یا جدیش می گیری و به چرز نفس کشیدن کار دیگه هم می کنی یا نمی گیری و اون دنیا حسابت با کرام الکاتبینه!

میشه روون‌تر بگی

آیدا پنج‌شنبه 17 اسفند 1385 ساعت 12:00 ب.ظ http://www.fandoghi.blogfa.com

کار ضعیفی بود ثالث...! ولی این از نظر ادبی بود...ولی چون ثالث بی حیایی کردو وصف او آغاز کرد از نظر بی ادبی خوب بود!
اگه قاصدک نبود ما ها غم باد می کردیم!

باورت میشه نمیفهمم چی میگی؟

آهو پنج‌شنبه 17 اسفند 1385 ساعت 09:54 ق.ظ http://www.aho20.blogfa.com/

نویسنده: آهـــــــــــــــــــــــــــــــــوپنجشنبه 17 اسفند1385 ساعت: 9:52سلام خوبی؟ چه خبر؟ ب.ی.ا م.ن.ت.ظ.ر.م

سلام
ممنونم. انشاالله حال شما هم خوب باشه.

عاشق بد شانس چهارشنبه 16 اسفند 1385 ساعت 01:25 ب.ظ http://jazbevitamin007.blogfa.com/

زندگی=بازی
سه ، دو ، یک سوت داور............ بازی شروع شد!!!
دویدی ، دست و پا زدی ، غرق شدی دل شکستی ، عاشق شدی
بی رحم شدی ، مهربان شدی بچه بودی ، بزرگ شدی ، پیر شدی
سوت داورـــــــــــــــــ بازی تمام شد...
زندگی را باختی

.
.
.
.
ممنون از حضورت
بازم بیا پیشم و تنهام نذار
آپ کردی خبرم کن

زندگی بازی هست ولی جدی‌ترین بازی عمر. وقت اضافه‌ هم نداره.

سمیرا چهارشنبه 16 اسفند 1385 ساعت 11:19 ق.ظ

سلام همشهری. خوبی؟ نمیدونم چرا شععرتو که خوندم گریم گرفت. میشه به قاصدکت یه کاری بسپرم؟

قاصدک اگه رسیدی به خدا بهش بگو تو این دنیا رو زمینت یه سمیرایی هست که دلش شکسته > یعنی بنده هات دلشو شکستنا بگو بنده هات خیلی بد شدن بگو تو رو به خود خودت قسم میدم هوای سمیرا کوچولو رو داشته باش آخه بدجوری داره نابود میشه بگو یکی از بنده هات یه چیزایی گفته که دل کوچولوی سمیرا تحملش شنییدنشو نداشته بگو یکی از بنده هات بدجوری خرابش کرده بگو همون بنده کسی بوده که سمیرا واسه کاراش غصه می خورده بگو سمیرا دیگه نمی تونه تحمل کنه . بگو سمیرا داره تموم میشه. بگو سمیرا که قول داده دیگه غیر خودت به هیچکی دل نده پس مواظبش باش .

قاصدک هر حرفی رو نمیشه زد ولی من دیگه خسته شدم واقعا خسته شدممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.

خدایا راضیم به رضای تو . خدا جونم میدونم هیچوقت تنهام نمیذاری واسه همین همیشه میام سراغت. خدا جون میدونم حرفامو میشنوی واسه همین فقط به تو میگم.....

همشهری خیلی قشنگ نوشتی . خوش باشی.

سلام
یه چیزی میگم خوب بهش گوش بده باشه:
خدا تنها دوستیه که برا پیغام دادن بهش به هیچ قاصدکی نیاز نیست. هرجا که هستی هرکی که هستی هرجور که هستی هر پیغامی که داری. خودش گفته هروقت بنده‌هام سراغمو گرفتن بهش بگو من از خودشون به خودشون نزدیکترم. هروقت صدام کنن جواب میدم.
اگه بخوام یه خورده لری بگم: خیلی وقتا خدا دلش تنگ میشه که یکی از بنده‌هاش براش پیغام بذاره. خیلی وقتا ساعتها شایدم روزها شایدم ماهها وسالها منتظر میمونه تا یه سمیرا یه بار بهش بگه خدا دلم گرفته چکار کنم؟

هیلدا سه‌شنبه 15 اسفند 1385 ساعت 08:03 ب.ظ

سلام...
عالی بود...چون ساده بود و روون!...
با تموم احترامی که واسه آرزو خانوم قائلم!.....فقط اینو میگم که بهتره به همه چیز عمیق تر نگاه کنیم.....!....عمیق تر....اون قوت زیبایی همه چیزو می تونیم درک کنیم.....

سلام
تقریبا همیشه اینجوریه وقتی سادگی و روونی باشه، قشنگی هم هست. ولی نمیدونم چرا معمولا این یادمون میره. به جای سادگی و روونی دنبال پیچیدگی و هچل میریم.
اگه به نظر خانم آرزو هم عمیق‌تر نگاه کنیم توو نظرش یه زیبایی خاصی هست. اینو راست میگم.

هیلدا سه‌شنبه 15 اسفند 1385 ساعت 08:03 ب.ظ

سلام...
عالی بود...چون ساده بود و روون!...
با تموم احترامی که واسه آرزو خانوم قائلم!.....فقط اینو میگم که بهتره به همه چیز عمیق تر نگاه کنیم.....!....عمیق تر....اون قوت زیبایی همه چیزو می تونیم درک کنیم.....

بازم سلام

ستایش سه‌شنبه 15 اسفند 1385 ساعت 05:35 ب.ظ

بی وفا نیستم ...

اما دیگه نه فرزانه هستم نه هنگامه و نه حتی ستایش

.
.
.
.

لااقل شما درک کن ....

تا وقتی خودت نباشی مجبوری یا فرزانه باشی یا ستایش باشی یا هنگامه باشی یا ...
خودت باش. اونوقت هم بقیه بهتر درکت میکنن هم تو دنیا رو
به قول خودت لااقل من میدونم که بیوفا نیستی فقط نمیدونم چرا سعی نمیکنی خودت باشی.

عاشق بد شانس سه‌شنبه 15 اسفند 1385 ساعت 01:18 ب.ظ http://jazbevitamin007.blogfa.com/

آرزو می کنم به اندازه کافی شادی داشته باشی تا خوش باشی . به اندازه کافی بکوشی تا قوی بشی . به اندازه کافی

اندوه داشته باشی تا یک انسان باقی بمونی و به اندازه کافی امید تا خوشحال بمونی
------------------------------------------------------
آپدیت شدم،بدو بیا
به خاطر اینکه همیشه باهام هستی ممنون
WWW.jazbevitaminoo7.COM

و من آرزو میکنم کاش میتونستم فقط یه آرزو داشته باشم

علی سه‌شنبه 15 اسفند 1385 ساعت 11:02 ق.ظ http://alitoloeei.blogfa.com/

عباس من سلام
با دروغهای مقدسم منتظر ت هستم

راستی قراری بذاریم با حمیدو رضاو...

بد نمی شه ها

وقتی میخواستم جواب سلامتو بدم احساس کردم سمت چپ سینم یه چیزی هست.
و علیکم السلام علی ما
تو دروغهاتم مقدسه من اینو میدونم.
دیگه هیچ قراری نمیشه گذاشت حاج‌علی. فصل قرار تموم شد. فصل فصل بی‌قراریه. اهلش هستی؟

سلام
خیلیییییییییی قشنگ بود
ای ول

سلام
ممنون

آرزو دوشنبه 14 اسفند 1385 ساعت 12:27 ق.ظ http://azareman.blogfa.com

اول:سلام
دوم:فکر می کنم این شعر اصلا در خور و بر مقام دیگر اشعارتون نیست.آخه این چیه سرودین؟آدم رو یاد این شعرای جک وجواد خواننده های حالایی میندازه.
البته این نظر کاملا شخصیه بنده س .

سلام
حتی جک و جوادم گاهی حرفایی میزنن که میشه شنید. اونوقت اگه تونستی از بینشون بهترینشون رو گوش بدی، تو بردی.

مریم توفیقی دوشنبه 14 اسفند 1385 ساعت 12:06 ق.ظ http://tofighee.persianblog.com

سلام . اینبار زود آمدم ... جبران مافات!
بسیار زیبا بود انقدر زیبا بود که چند بار خوندم . احسنت و دست مریزاد ...

سلام
ممنون. هم از اومدنتون. هم از زوداومدنتون. هم از نظر لطف شما

مریم یکشنبه 13 اسفند 1385 ساعت 01:53 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

قاصدک دیونگی آئینمه
مجنونم لیلی پرستی دینمه ...

شاد باشی

قاصدک هر حرفی رو نمیشه زد
...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد