شخص ثالث

مجموعه‌ای از داستانک‌ها، اشعار، غزلیات، دوبیتی‌ها، شعرهای نو و محاوره‌ای با تخلص شخص ثالث

شخص ثالث

مجموعه‌ای از داستانک‌ها، اشعار، غزلیات، دوبیتی‌ها، شعرهای نو و محاوره‌ای با تخلص شخص ثالث

روزای اخر

(هوالمحبوب)

چی شد نمیدونم... شایدم میدونم و خودم و به ندونستم میزنم. ولی...

از تمام آرزوهایم گذشتم
من وصیت‌نامه‌ام را هم نوشتم
عاقبت دوری رویش قسمتم شد
ای خدا من راضیم از سرنوشتم
***
از این قسمت خدایا داد و بیداد
فلک دوری رویش را به من داد
دعا کردم که هیچش کس نبیند
خودم کردم که لعنت بر خودم باد

 

پ.ن: از همه عزیزانی که ابراز لطف کردن ممنونم

نظرات 38 + ارسال نظر
شهزاد شنبه 8 تیر 1387 ساعت 01:25 ب.ظ

سلام واقعا عالی بود مرسی .

سلام
واقعا ممنونم

بانوی بارن دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 08:25 ب.ظ

علیک
ببینم فقط تو منتظر شقایقی؟
باشه عیب نداره
ما هم خدایی داریم اخوی
بد بخت شقایق که تو منتظرشی(این میدونی یعنی چه)یعنی آخر یه حسادت زنونه
خوش باشی
یا حق

سلام
ادرس وبلاگت باز نمیشه

هما دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 03:16 ب.ظ

سلام
خبرم که نکردی
خودم اومدم ولی
بوی خوشی از رباعی اولت به مشام می رسه؟
آسمونیه انگار؟!!!!!!!!
اما نمی دونم چرا دلم گرفت یه جورایی ؟
دومی هم اگر در پی اولی نمیومد قشنگ بود
نمیدونم منظورم واضحه یا نه؟
پاینده باشی
در پناه حق
تا بعد

سلام
خبر دادم باور کن
ممنون بابت نظر لطف شما

[ بدون نام ] یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 07:13 ب.ظ

آروزها اونجایی منتظر ما هستن که ما فکرشو نمیکنم.. گذشتن از آروزها این جا.. یعنی رسیدن به تموم آرزوهات!!!!!!!!
هیلدا

هنگ کردم

رفتی؟

=(((((((((

میگفت برو عقل... دلم گفت بمانم

الهام شنبه 11 خرداد 1387 ساعت 07:53 ق.ظ http://elham2155.blogsky.com

سلام
روز به خیر!
اومدم سر زنش !

در مورد رفتن عزیزان باید این نکته را بدونیم که هر کس در این دنیا ماموریتی دارد و پس از اتمام ماموریتش باید به جایگاه اصلی خودش بازگردد.
پس بدانیم که ما نیز روزی ماموریتمان به اتمام خواهد رسید.به این امید که این ماموریت را با سر بلندی به انجام برسانیم.

موفق باشید.

سلام
عاقبت بخیر
یک نگاه کارساز... انشاالله.
شما هم موفق باشید.

سروناز شنبه 11 خرداد 1387 ساعت 12:58 ق.ظ http://sarv-e-naz.blogsky.com

سلام
خودم کردم که ....
واقعا قشنگ و زیبا بود
مرحبا

سلام
خودم کردم که لعنت بر خودم باد!!! این واقعا قشنگ بوده؟؟

دخت هرمزگانی جمعه 10 خرداد 1387 ساعت 12:46 ب.ظ http://www.bangeree.blogsky.com

سلام و خسته نباشی..
آنچه در سرنوشت نوشته باید دید...و بنظر من به سرنوشتت راضی باشی. اما بعضی وقتها ..خودم کردم که لعنت بر خودم باد !!! حقیقت داره ..

تشکر از حضورتون در وبلاگم ..
موفق باشی

سلام
راضی بودن از سرنوشت به معنی ناامیدی و عدم تلاش نیست. شاید غلط نباشه این که میگن سرنوشت رو خود ما میسازیم. ولی هر ساختی به هرحال مشکلات خودشو داره.

نیما پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 07:04 ب.ظ

سلام
×××××××××××
چو ماه از کام ظلمت ها دمیدی
جهانی عشق در من آفریدی
دریغا با غروب نا به هنگام
مرا در کام ظلمت ها کشیدی
٫٫٫٫٫٫¤¤¤¤¤¤٫٫٫٫٫٫

آدما اومدن که برن

سلام
و خاطره‌ها اومدن که بمونن

شقایق پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 05:48 ب.ظ http://shaghayegh56.parsiblog.com

حتما حکمتی داره، میگردم تا پیداش کنم.

کامنتت یه امید زیبایی داشت...ممنون ازت.

ای خدا من راضیم از سرنوشتم...........خیییییییییییییییییییییلی زیباست.

سلام
شاید خیلی نیاز نباشه دنبال حکمتش بگردی...
مگه نه اینه که هرچی اون بخواد عین حکمت و عین خوبیه؟ همین کافی نیست؟
کامنتم امید داشت چون دلت پر از امیده... من کار خاصی نکردم
میبینی خودتم حرف منو میزنی.
تا شقایق هست....

نگین پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 02:03 ب.ظ http://delaram62.blogsky.com

سلام
من راضیم از سرنوشتم!!
(راستی حق با شماست گرگان طبیعت زیبایی داره)

سلام
چون نویسنده سر هم همه چیزو میدونه هم همه چیزو میتونه... پس چرا راضی نباشم از سرنوشتی که اون رقم میزنه؟؟؟

عارفه پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 11:57 ق.ظ http://www.a17.blogsky.com

سلام

وبلاگ جالبی داری

ممنون از حضورت

شاد باشی و بهاری...

سلام
ممنون
شما هم عارفه باشید

سمیرا پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 11:50 ق.ظ

الو سلام منزل خداست؟
این منم مزاحمی که آشناست.
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست.
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که می رسد، حساب بنده هایتان جداست؟
الو دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد.
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند ترصدای من چطور؟
خوب و صاف و واضح و رساست؟
اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم،
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست.
دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم
پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست.
الو، مرا ببخش، باز هم مزاحمت شدم
دوباره زنگ می زنم،
دوباره... تا خدا خداست
دوباره ... تا خدا خداست

فقط کاش میدونستیم که خدا تنها اون ور خطیه که از این که یکی مزاحمش بشه خیلی خوشحال میشه.

الناز پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 11:44 ق.ظ http://www.sarzamine-yakhi.blogsky.com

مرسی که سر زدی مطمئمن باش منم پیشت میام

الان مطمئن شدم.

مریم پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 11:43 ق.ظ http://roonagh.blogfa.com/

هرگز دوباره نیافتم ان همه را که چنان شتابان از دست دادم.................چون شاید
نمیدانستم که باید در زمانی دورتر در اندوهی گران به حسرتشان بنشینم ..........


از اینکه خبرم کردید ممنون
من همیشه از نوشته های شما لذت می برم یعنی یه ارتباط تنگاتنگ ایجاد میشه
راست گفتند هرچه از دل براید لاجرم بردل نشیند.................یا علی

شتابان از دست دادم.... دوباره نیافتم.... نمیدانستم... دورتر... حسرت....
یاعلی

فهیمه پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 10:18 ق.ظ http://fahimehh.blogsky.com

ببین منم که نفهمیدم تو چیکار کردی. ولی خوب نوشتی
منم میگم خودم کردم که لعنت بر خودم باد. لعععععنت بر خودم باد.
بابا کاش مشکل ما هم عشق و عتشقی بود.
خوشی زده زیر دلتو به خدا
خوب این نشد یکی دیگه
به قول مامانم ملخ که نخوردتش

تمام خوبرویان جمع گردند
کسی که یادش از یادم بره نیست
...
انشاالله مشکل شما هم با عنایت خدا و به دست خودتون حل میشه. خوبه که حرفای مادرتون به گوشتون میره. قدر این رو باید دونست.

مرجان پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 09:54 ق.ظ http://razeyar2.blogfa.com

سلام خوبید؟

یعنی چی روهای اخر؟ یعنی دیگه نمینویسی؟
شعرتو خوندم بوی نا امیدی میداد
شما هم حرفی که همیشه تکرار میکنم نوشتی
خودم کردم که لعنت بر خودم باد
براتون دعا میکنم که ایشالاه هر چه زودتر با روحیه شاد برگردی زندگی همینه و دنیا بی وفا
موفق و سلامت باشی

سلام
راستش اره ولی یکی که خیلی برام عزیزه نمیذاره این کارو بکنم.
خوب این یه دوبیتیه. به نظر میاد دوبیتی خوبی هم هست ولی دارم فکر میکنم میشه کاری کرد که بعدش خودمونو لعنت نکنیم
بهترین کاری رو که میتونستید برام دارید انجام میدید. دعای شما حتما برام تاثیر مثبت داره
شما هم انشاالله عاقبت بخیر باشید.

الهام پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 09:39 ق.ظ http://sedayeab70.blogfa.com


سلام دوست خوبم به وبلاگت سر زدم خیلی زیبا بود و همچنین غمگینانه
می فهمم دردت ناراحت نباش
اگه جای امیدی باقی مونده امید وار باش

سلام و ممنون
شاید ذات دوبیتی‌ها این رو بطلبه و الا آدم باید خیلی فکر کوچولویی داشته باشه که هیچ امیدی برای خودش نذاره وقتی امید مطلق ابدیه و هیچوقت از بین نمیره

روشنک چهارشنبه 8 خرداد 1387 ساعت 12:52 ب.ظ http://www.navayegaribane.blogfa.com

روزای آخر؟

ای خدا من راضیم از سرنوشتم

بانوی باران دوشنبه 6 خرداد 1387 ساعت 11:50 ب.ظ

سلام دوباره
اگه نمیخوای دیگه به وبلاگت سر نمیزنم
چون وقتی من سر میزنم توقع دارم شما هم سر بزنی

سلام
دعا کنین که حالمون خوب بشه
تا شعرمون یه ذره مرغوب بشه
...

بانوی بارن دوشنبه 6 خرداد 1387 ساعت 11:48 ب.ظ http://shamimebehesht80.parsiblog.com

سلام
ممنون که دوباره خبرم نکردی
ای جماعت، چطوره حالات تون؟؟
قربون اون فهم و کمالات تون

گردنتون پیش کسی خم نشه
از سَر بنده سایه تون کم نشه

راز و نیاز و بندگی تون، دُرست
حساب کتاب زندگی تون، درست

بنده می شم غلام دربست تون
پیش کسی دراز نشه دست تون

از لب خنده فراری نشه
خدا نکرده، اشکی جاری نشه

باز، یه هوا دلم گرفته امروز
جون شما، دلم گرفته امروز

راست و حسینی ش، نمی دونم چرا
بینی و بینی ش، نمی دونم چرا

خلافامون، از سر اختلاف نیست
خلاف، خلافه، توش خطا خلاف نیست

فرقی نداره دیگه شهر و روستا
حال نمی دن مثل قدیما، دوستا

شاپرک ها، به نیش مجهز شدن
غریب گزا هم آشنا گز شدن

تنگ غروب که شهر، پر شد از ((رپ))
ما موندیم و یه کوچه علی چپ

خورشیده می نشست که ما پا شدیم
رفتیم و گم شدیم و پیدا شدیم

رفتیم و چرخی دور میدون زدیم
ماه که در اومد، به بیابون زدیم

آخ که بیابون چه شبایی داره
شب تو بیابون چه صفایی داره

شب تو بیابون خدا بساط کن
اون جا بشین با خودت اختلاط کن

دل که نلرزه، جز یه مشت گِل نیست
دلی که توش غصه نباشه، دل نیست

این در و اون در زَدَناش، قشنگه
به سیم آخر زدناش، قشنگه

دلم گرفته بود و غصه داشتم
منم براش سنگ تموم گذاشتم

نصفه شبی، به کوه تکیه کردم
نشستم و تا صبح، گریه کردم

سِجل و مدرک نمی خواد که گریه
دستک و دنبک نمی خواد که گریه

ساعت الان حدود چهار و نیمه
غصه نخور داداش، خدا کریمه

شعرم اگه سُست و شکسته بسته است
سرزنشم نکن، دلم شکسته است

آدم دلشکسته، بِش حَرَج نیست
شعر شکسته ـ بسته، بش حرج نیست

جیک جیک مستونم که بود، برادر
فکر زمستونم نبود، برادر

تا که میفته دندونهای شیری
روی سرت می شینه برف پیری

کمیسیون مرگ می شه تشکیل
دِرو می شن بزرگترای فامیل

از جمع بچه ها، بیرون باید رفت
مجلس ختم این و اون باید رفت

یه دفعه، همکلاسیها پیر می شن
همبازیها، پیر و زمین گیر می شن

الک و دولک، الا کلنگ و تیشه
تو ذهن آدما عتیقه می شه

لی لی و گرگم به هوا، دریغا
قایم باشک تو کوچه ها، دریغا

رمق نمونده تا بریم صبح زود
پیاده تا امامزاده داوود

((بی حرمتی)) با ((معرفت)) درافتاد
یه باره نسل لوطی ها ورافتاد

توی تنور خونه ها، کلوچه
بوی پیاز داغ توی کوچه
چطور شد؟ توم شد، کجا رفت؟
مثل پرنده پر زد و هوا رفت

سرزده آفتاب از پُشت بوم
ما موندیم و یه قصه نا تموم

بازم همون دوره بی سَواتی
قربون اون حرفای عشق ِ لاتی

قربون اون ((مخلصتم ، فداتم))
قربون اون ((من خاک زیر پاتم))

قربون اون حافظ روی تاقچه
قربون حُسن یوسف تو باغچه

قربون مردمی که مردم بودن
اهل صفا، اهل تبسم بودن

قربون اون دور? تردماغی
قربون اون تصنیف کوچه باغی

قربون دوره ای که خوش بینی بود
تار سبیلها، چک تضمینی بود

مردای ناب و اهل دل، نداره
شهری که بوی کاهگل نداره

بوی خوش کباب و نون سنگک
عطر اقاقیا و یاس و پیچک

بوی گلاب و بوی دود اسفند
جمع قشنگ اشک شوق و لبخند

بوی خیار تازه، توی ایوون
تو سفره ای پر از پنیر و ریحون

بوی سلام گرم مرد خونه
تو حوض خونه، رقص هندوونه

بوی خوش کتابهای کاهی
تو امتحان کتبی و شفاهی

قدم زدن تو مرز خواب و رؤیا
خدا، خدا، خدا، خدا، خدایا!

آی جماعت، چطوره احوال تون؟
چی مونده از صفای پارسال تون؟

نگین فلانی از لطیفه خسته است
خدا گواهه من دلم شکسته است
با خنده شماس که جون می گیرم
برای تک تک شما می میرم

حتی اگه فقیر و بی پول باشید
دلم می خواد که شاد و شنگول باشید

خونه هاتون چرا خوش آب و رنگ نیست؟
چی شده؟ خندتون چرا قشنگ نیست؟

حرفهای گریه دار نمی پسندین؟
می خواین یه جوک بگم، کمی بخندین؟

خوشا به حال اون که تو محله ش
هوای عاشقی زده به کلّه ش

کسی که قلبش اتصالی داره
می دونه عاشقی چه حالی داره

با این که سخته، باز دلنشینه
((تپش، تپش، وای از تپش)) همینه

ردّ و بدل که شد نگاه اول
بیرون میاد از سینه، آه اول

دل میگه ـ هر چی بش بگی ـ فوتینا
خواب و خوراک و زندگی، فوتینا

عاشق شدن شیدایی داره والا
((خاطر خواهی رسوایی داره)) والا

وقتی طرف تو کوچه پیدا می شه
توی دلت یه باره غوغا می شه

آرزوهات خیلی دورَن انگاری
توی دلت، رخت می شورن انگاری

صدای قلبت اون قدر بلنده
که دلبرت می شنوه و می خنده

دین و مَرام و اعتقادت می ره
اون که می خواستی بگی، یادت می ره

می خوای بگی: ((فدات بشم الهی))
می گی که: ((خیلی مونده تا سه راهی؟))

می خوای بگی: ((عاشقتم عزیزم))
می گی که: ((من عا عا عا عا، چی چیزم!))

می خوای بگی: ((بیام به خواستگاری؟))
می گی: ((هوای خوبی داره ساری))
کوز? ضربه دیده، بی تَرَک نیست
حال طرف هم از تو بهترک نیست

می خواد بگه: ((برات می میرم اصغر!))
می گه: ((تمنا می کنم برادر!))

اول عشق و عاشقی نگاهه
نگاه، مثل آبِ زیر کاهه

بین شماها عشقو می شه فهمید
از تو نگاها، عشقو می شه فهمید

عشق، اخوی، آتیش زیر دیگه
نگاه آدم که دروغ نمی گه

نگاه می گه: ((عاشقتم به مولا
به قلب من خوش اومدی، بفرما))

حضور حضرت منیژه خاتون
چطوره حال بچه گربه هاتون؟

برای اون دهان و چشم و ابرو
همیشه بنده بوده ام دعاگو

زبس که رفته عشق، توی قلبم
نوشتم اسمتونو روی قلبم

خدا گواهه تا شما نیایین
از تو گلوم، غذا نمی ره پایین

شَبا همه ش یاد شما می کنم
می رم به آسمون نیگا می کنم

شما رو مثل ((ماه)) می کِشَم هی
شبا همیشه آه می کشم هی

کسی خبر نداره از قضایا
نه جی جی و نه مامی و نه پاپا

به جای ((ماریا کَری)) و ((گوگوش))
نوار گریه دار می کنم گوش:

((قشنگترین پیرهن تو تنت کن
تاج سَر سروری تو سرت کن

چشما تو مست کن همه جا رو بشکن
الا دل ساده و عاشق من ... ))

دلم می خواد که از سر محبّت
به عشق من بدین جواب مثبت
بگین ((بله)) و گرنه دلگیر می شم
تو زندگی دچار تأخیر می شم

اگر جواب ((نه)) بیاد تو نامه ت
خلاصه قهر، قهر تا قیامت!

فدای اون که ((نه)) نمی گه می شم
عاشق یک دختر دیگه می شم

تو بی لیاقتی اگه بگی ((نه))
اِندِ حماقتی اگه بگی ((نه))

ببین تو آینه، آخه این چه ریخته؟
مثل تو صد تا توی کوچه ریخته!

تو خانمی؟ تو خوشگلی؟ چه حرفا ...
حرف زیاد نزن، برو ببینم با ااا ...

بشین عزیز، پرت و پلا نگو مَرد!
این مدلی، نمی شه عاشقی کرد

تو هر دلی، یه عشق موندگاره
آدم که بیشتر از یه دل نداره

... درسته، دیگه توی شهر ما، نیست
دلی که مثل کاروانسرا نیست

بازم همون دلای بچگی مون
دلای با صفای بچگی مون

یه چیز می گم، ایشالا دلخور نشین
قربونِ اون دلای تک سر نشین!

این روزا عُمر عاشقی دو روزه
ایشالا پیر عاشقی بسوزه

بلا به دور از این دلای عاشق
که جمعه عاشقند و شنبه فارغ!

گذاشته روی میز من، یه پوشه
که اسم عشق های بنده، توشه

زری، پری، سکینه، زهره، سارا
وجیهه و ملیحه و ثریا

نگین و نازی و شهین و نسرین
مهین و مهری و پرند و پروین

چهارده فرشته و سه اختر
دو لیلی و سه اشرف و دو آذر
سفید و سبزه، گندمی و زاغی
بلوند و قهوه ای و پر کلاغی ...

هزار خانومند توی این لیست
با عده ای که اسم شون یادم نیست!

گذشت دوره ای که ((ما)) یکی بود
((خدا)) و ((عشق)) آدما، یکی بود

نام? مجنون به حضور لیلی
می رسه اینترنتی و ایمیلی!

شیرین می ره می شینه پیش فرهاد
روی چمن تو پارک بهجت آباد

زلفای رودابه دیگه بلند نیست
پله که هس، نیازی به کمند نیست

تو کوچه، غوغا می کنند و دعوا
چهار تا یوسف، سر یک زلیخا!

نگاه عاشقانه، بی فروغه
اگه می گن ((عاشقتم)) دروغه

تو کوچه های غربی صناعت
عشقو گرفتن از شما، جماعت!

کجا شد اون ظرافت و کرشمه
نگاه دزدکی، کنار چشمه؟

کجا شد اون به شونه تکیه کردن
کنار جوبِ آب، گریه کردن؟

دلای بی افاده، یادش به خیر
دختر کای ساده، یادش به خیر

من از رکورد عشق در خروشم
اگه دروغ می گم، بزن تو گوشم

تو قلب هیشکی، عشق بی ریا نیست
حُجب و حیا تو چشم آدما نیست

کُشت? دلبرند و ارتباطش
فقط برای برخی از نکاطش

پرنده پَر، کلاغه پَر، صفا پَر
صداقت از وجود آدما، پَر

دلا، قسم بخورـ اگر که مردی ـ
که دیگه گِردِ عاشقی نگردی
ما توی صحبت رُک و راستیم داداش
عشق اگه اینه، ما نخواستیم داداش

حالِ کذایی به شما ارزونی
عشق ریایی به شما ارزونی

زدم تو خال تون دوباره، آخ جان!
حسابی حال تون گرفته شد، هان؟!

اینا که من می گم همه ش شعاره
عشق و محبّت، شاخ و دم نداره

مُهم، فقط نحو? ارتباطه
اینه که این قَدَر سرش بساطه

ناز و ادا، همیشه بوده جونم!
حُجب و حیا، همیشه بوده جونم!

آدمو تو فکر و خیال گذاشتن
وقت قرار، آدمو قال گذاشتن

وعد? این که: ((من زن تو می شم
وصل? چاک پیرهن تو می شم))

حرفای داغ و پخته و تنوری
چه از طریق نامه یا حضوری

همیشه بوده توی عشق، حاضر
همینه دیگه خُب، به قول شاعر:

با اون همه قد و بالا تو قُربون
((با اون همه قول و قرار و پیمون

که با من غمزه داشتی، رفتی))
تو کوچه تون باز منو کاشتی، رفتی!

چقدر مونده بی حساب و کتاب
نام? لاکتاب مون بی جواب

چقدر وعده های بی سرانجام
چقدر توی کوچه، عرض اندام

چقدر حرفای عاشقانه
چقدر آه و نال? شبانه

چقدر گریه های توی پستو
چقدر وصف خطّ و خال و ابرو

چقدر دزدکی سرک کشیدن
چقدر فحش و ناسزا شنیدن!
چقدر خوابهای خوب و شیرین
چقدر، بعد خواب، ناله ـ نفرین!

خلاصه، عشق و عاشقی همین هاست
اما تو تعریفش همیشه دعواست

اگر دلت تپید و لایق شدی
عزیز من، بدون که عاشق شدی!

شهر بدون مرد، شهر درده
قربون شکل ماه هرچی مرده

قربون اون مردای دل شکسته
قربون اون دستای پینه بسته

مردای ده، مردای کاه و گندم
مردای ده، مردای خوان هشتم

مردای پشت کوه، مثل خورشید
تو دلشون هزار جام جمشید

مردای سوخته زیر هرم آفتاب
مردای ناب و کم نظیر و کمیاب

کیسه چپق ها به پر شال شون
لشکر بچه ها به دنبال شون

بیل و کلنگ شون همیشه براق
قلیون شون به راه، دماغ شون چاق

صبح سحر پا می شن از رختخواب
یک سره رو پان، تا غروب آفتاب

چار تای رستمند به قد و قامت
هیکلشون توپ، تن شون سلامت

نبوده غیر گرده گلاشون
غبار اگر نشسته رو کلاشون

کلام شون دُعا، دعاشون روا
سلام و نون و عشق شون بی ریا

مردای ناز دار، مرد شهرن
با خودشون هم این قبیله قهرن

مردای اخم و طعن? بی دلیل
مردای سر شکست? زن ذلیل

مردای دکترای حلّ جدول
مردای نق نقوی لوس تنبل

لعنت و نفرین می کنن به جاده
اگر برن چار تا قدم پیاده

مردای خواب تو ساعت اداری
تازه دو ساعتم اضافه کاری!

انگار آتیش گرفته ترمه هاشون
همیشه تو همه سگرمه هاشون

به زیر دست، ترشی و عبوسی
به منشی اداره، چاپلوسی

برای جستن از مظان شکها
دایرة المعارف کلکها

بچه به دنیا میارن با نُذور
اغلب شون یه دونه اون هم به زور

پیش هم از عاطفه دم می زنن
پشت سر امّا واسه هم می زنن

این جا مهم فقط مقام و پسته
مردای شهری کارشون درسته


مشدی حسن چای و سماورت کو
سینی با قالی و گلپرت کو؟
ای به فدای ریخت و شکل و تیپت
بوی چپق نمی‌ده عِطر پیپت
مشدی حسن قربون میز و فایلت
قربون زنگ گوشی موبایلت
اون که دهاتی و نجیبه مشدی
میون شهریا غریبه مشدی
قدیم تَرا قاتله هم صفت داشت
دزد سر گردنه معرفت داشت
اون زمونا که نقل تربیت بود
آدم‌کُشی یه جور معصیت بود
معنی نداره توی عصر «سی دی»
بزرگ و کوچیکی و ریش سفیدی
تقی به فکر رونق نقی نیست
کسی به فکر نفع مابقی نیست
مقاله‌ها پشت هم اندازیه
جناج و باند و حزب و خط بازیه
بس که به هر طرف ستادمون رفت
صراط مستقیم یادمون رفت
ارزش‌مون به طول و عرض میزه
چقدر میز و صندلی عزیزه
تموم فکر و ذکرمون همینه
که هیشکی پشت میزمون نشینه
اونا که مرد و زن دعاگوشون بود
میز ریاست سر زانوشون بود
بیا بشین که میز اگه وفا داشت
وفا به صاحبای قبل ِ ما داشت
قدیم که نرخ‌ها به طالبش بود
ارزش صندلی به صاحبش بود
فقیه اگه بالای منبر می‌نشست
جَوون سه چار پله پایین‌تر می‌شِست
معنی شأن و رتبه یادشون بود
حرمت مردم به سوادشون بود
روی لبت خوبه تبسم باشه
دفتر کارت دل مردم باشه
مردا بدون میز هم عزیزن
رفوزه‌ها همیشه پشت میزن
خلاصه قصه اون قدر دِرامه
که ایدز پیش دردمون زکامه
فتنه و دعوا سر نونه مشدی
دوره آخرالزمونه مشدی
جسارتاً شعرم اگه غمین بود
به قول خواجه «خاطرم حزین» بود
دعا کنین که حال‌مون خوب بشه
تا شعرمون یه ریزه مرغوب بشه


شعر از:ابوالفضل زروبی نصر ابادی












+ **جوان، ریاگریزیا دین

من از رکورد عشق در خروشم
اگه دروغ می گم، بزن تو گوشم

دوست پاییزی دوشنبه 6 خرداد 1387 ساعت 07:44 ب.ظ

سلام
این خیلی عالی بود..
واقعا حرف نداره..
موفق باشید

سلام
ممنون از نظر لطف شما
شما هم موفق باشید

باران دوشنبه 6 خرداد 1387 ساعت 12:49 ق.ظ

آن سایه نامه های مرا باز خوانده بود
دیشب دوباره پنجره ام باز مانده بود
دیشب میان کوچه کسی عاشقانه مرد
از بس برای یک نفر از عشق خوانده بود
..... باز هم باران می بارد و تو ساعتت را با باریدن آسمان تنظیم نکرده ای .

نمی تونم بپذیرم که آف هاتو چک نمی کنی !!!!!!!!!!!
سر بزن .منتظرم.

باور میکنی الان احساس میکنم ای‌کیوم نم کشیده

سمیرا یکشنبه 5 خرداد 1387 ساعت 07:34 ب.ظ

من اینجا بس دلم تنگ است..




و هر سازی که میبینم بد آهنگ است



بیا ره توشه برداریم .........



قدم در راه بی برگشت بگذاریم ..............



ببینیم ...



آسمان هر کجا..



آیا همین رنگ است.........؟

بیا ره‌توشه برداریم

سمیرا یکشنبه 5 خرداد 1387 ساعت 12:19 ب.ظ

خدایا یاریم کن تا تب، آرمانهای جوانیم را نسوزاند.

به من خودداری عطا کن

تا آتش خشمم گلستان بخشش باشد و سینه ام قبرستان خواهش.

خدا یا پایم را ببند که به بیراه خود خواهی و جهل نروم.

خدایا اگر نردبانی شده ام تا ستاره های کوچک را به آسمان برسانم یاریم کن

تا آسمان قد بکشم ، نه تا نیمه راه

و اگر در دستان من قدرت رساندن نیست ،

مرا از توهم توانستن بیدار کن...

آمین

[ بدون نام ] یکشنبه 5 خرداد 1387 ساعت 11:54 ق.ظ

تکیه به شونه هام نکن من از خودت خسته ترم

مـا که بـه هم نمی رسیم , بسه دیگه بـذار بـرم

کی گفته بود به جرم عشق یه عمری پرپرت کنم؟

حیف تو نیست, کنج قفس چادر غم سرت کنم؟

مـن نـه قلنـدر شبـم , نـه قهـرمـان قصـه هـا

نـه برده ی حلقه به گوش , نه ناجی فرشته ها

تـو ایـن دو روز زنـدگـی , شبیـه مـن فـراوونـه

یه لحظه چشمات و ببند گذشتن از من آسونه

من عاشقم همین و بس , غصه نداره بی کسی

قشنگی قسمت ماست که ما به هم نمی رسیم

تکیه به شونه هام نکن من از خودت خسته ترم

ولـی هنـوز عـاشقتـم , بــذار بــرم , بــذار بــرم


باز دل بهونه می گیره ثالث

باز دلم بهونشو گرفته آروم نداره
باز نگاش به ساعته ثانیه‌ها رو میشماره
...

سمیرا یکشنبه 5 خرداد 1387 ساعت 11:51 ق.ظ

سلام ثالث عزیز


نمیدونم چرا .....

بی خیال

خوش باشی الهی

سلام
من که اصلا نمیدونم چرا

باران یکشنبه 5 خرداد 1387 ساعت 12:40 ق.ظ

سلام شخص ثالث عزیز .
واقعا خودم کردم که لعنت بر خودم باد .بالاخره یکی هم پیدا شد حرف دل منو بزنه .وحتی همین مصرع که گفتی از تمام آرزوهایم گذشتم .چقدر اتصال ....
واقعا نمیدونم .نمیدونم میدونم یا میدونم که نمیدونم !!!!!!!!!!!!!
ولی هرچی شده مقصر خودمونیم . نه به سرنوشت میشه شکایت کرد و نه از فلک و نه از قسمت و نه از خدا باید گله کرد .این مائیم که تا موقعی که زنده ایم حسابی زندگیمونو انقدر می چرخونیم که سر خودمونم گیج میره ویادمون میره کی بودیم و برای چی اومدیم ؟؟؟ حتی همه تفکرات خوبمون شاید علیرغم میلمون میرن تو وادی بدی ها .کاش فقط خدا کمکمون بکنه .یعنی یه جایی رو گذاشته باشیم که خدا راضی بشه بهمون سر بزنه !!!!کاش تنهامون نذاره ..
باران...به امید باز باریدن ...

سلام
کاش اونی رو که میدونیم باور داشته باشیم

سمیرا شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 12:50 ب.ظ

از این قسمت خدایا داد و بیداد

........


دلم گرفت....

...
خودم کردم که لعنت بر خودم باد

سمیرا شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 12:49 ب.ظ

وبلاگ داداش علی اینه

www.ketabe-sefid.blogfa.com

با کله اومدم

سمیرا شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 12:46 ب.ظ

چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی ست آن بینی

تو را با چشم دل دیدم و دیدم
...

نغمه شاکری شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 01:43 ق.ظ http://parchinkhiyal.blogfa.com

سلام
پشت پرچین خیال........به روزشد
و
من
منتظر حضور و نظرات ارزشمند شما هستم

افسانه جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 10:27 ب.ظ http://zahir_iran.persianblog.ir

سلام دوست من
معنی نوشته ات رو نفهمیدم ، فقط توی دلم آرزو کردم که نوشته ات از سر دلتنگی باشد و در دنیای واقعی جایی نداشته باشد .
اما در سطر اول که از ندانستن نوشته ای ، یاد مربی یوگام افتادم که تکیه کلامش این بود :
"چه چیزی را وانمود می کنی که نمی دانی ؟"

سلام
...
خودم کردم که لعنت بر خودم باد
...

یونیکورن جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 10:10 ب.ظ http://silveraster.blogsky.com

سلام ثالث گرامی .

نمی دونم چرا مدتیه تغییرات محسوس و غیر محسوسی دارید ! یعنی بعضی هاش دیده میشه و بعضی هاش حس میشه . اما امیدوارم که دلیلش هرچی هست خوب باشه .

روز های آخر که فرمودید یعنی چی اون وقت ؟؟

امیدوارم که اگر صلاحه عاقبت دیدار رویش قسمت تون بشه .


چند وقتیه که خیلی نامطمئنم . خیلی شک دارم . خیلی می ترسم ...

برام دعا کنید لطفا .

شاد باشید و همیشه سلامت .

یا حق .

سلام
خوب اگه تغییر نکنم تغییرم میدن. و تغییری که اونا بدن مسلما خوب نیست.
همه روزا میتونه میتونه روزای اخر باشه. اینطور نیست؟
اللهم اجعل... یقین فی قلبها
شادبی (میدونی اینو کی میگفت؟)

انجمن وبلاگ نویسان جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 06:46 ب.ظ http://www.blogforum.ir


انجمن وبلااااااااااااااگ نویساااااااااااااان.

از شما دوست عزیز برای عضویت در انجمن وبلاگ نویسان دعوت به عمل می آید.

انجمن وبلاگ نویسان :

جایی است برای اتحاد همه وبلاگ نویسان
جایی است برای تبادل نظر
جایی است برای تبادل اطلاعات
جایی است برای رشد فکری
جایی است برای شما

بی صبرانه منتظر حضور گرم شما دوست وبلاگ نویس هستیم.

با حضور شماست که این انجمن روز به روز بهتر و بهتر می شود.

ممنون از حضور فعال شما.

آدرس ها :

www.blogforum.ir

www.blogclub.ir

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

سعیده جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 02:26 ب.ظ http://kaktoos55.blogsky.com/

....
در خرابات مغان ما نیز هم منزل شویم
کاین چنین رفته است در روز ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
....
یا علی

یا علی

رضا جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 01:12 ب.ظ http://hoof.blogsky.com

سلام جالب اما غم انگیز بود.یه یاس و ناامیدی توش دیده می شه.

سلام
از تمام ارزوهایم گذشتم....

یونیکورن پنج‌شنبه 2 خرداد 1387 ساعت 07:09 ب.ظ http://silveraster.blogsky.com

سلام .

فعلا فقط اومدم که حرف تون رو هوا نمونه . اما حتما خدمت خواهم رسید و با تفکر فراوان تر پست رو خواهم خوند .

شاد باشید و سلامت .

یا علی .

سلام
حرف اگه از روی هوا زده شده باشه روی هوا هم میمونه ولی اگه از دل بر اومده باشه... لاجرم بر دل میشینه.
ممنونم. یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد